برگردیم به روزهای قبل از دوم خرداد هفتاد و شش.سید محمد خاتمی مروج گفتمانی در جامعه بود که بعد ها اصلاح طلبی نام گرفت و عصر اصلاحات را رقم زد.جان کلام سید محمد خاتمی عمل به قانون و قانون گرایی،احیای اصول فراموش شده قانون اساسی و حمایت از نهاد های مدنی در برابر ارگان های دولتی و حکومتی بود.اما شاید جالب باشد که بدانید سید محمد خاتمی نه بانی اصلاحات ایرانی، که ادامه دهنده راهی بود که از نهضت مشروطه به این سو در ایران پا گرفت با جنبش ملی شدن نفت و دکتر محمد مصدق ادامه یافت و با سید محمد خاتمی از محاق فراموشی بیرون آمد و نو شد.
تمام این جنبش ها خواهان استقلال سیاسی ایران در برابر قدرت های خارجی،قانون گرایی در برابر عمل به میل شخصی صاحبان قدرت و استیفای حق آزادی ملت در برابر قدرت حاکم بوده اند.اصلاح طلبی ایرانی خواهان جامعه ای است مبتنی بر ضوابط قانونی در برابر روابط عشیره ای و خانوادگی؛جامعه ای با شهروندان دارای حق انتخاب آزاد در برابر رعایای تسلیم حکم سلطانی،جامعه ای مقتدر و بالنده که بر محیط سیاسی اطراف خویش تاثیر گذار باشد در برابر کشوری ذلیل خواست قدرت های جهانی...در واقع از مشروطه تا همین امروز،جنبش اصلاحات در ایران با فراز و فرود فراوان کوشیده به این سه گانه نائل شده و از کشور غبارآلود قجری،ایرانی مدرن و متناسب با شرایط روز بسازد.اصلاح طلبی ایرانی در این بین گاهی اولویت خود را بر قانونگرایی گذاشته و استبداد محمدعلی شاه را به مبارزه طلبید؛زمانی خط قرمزش کوتاه کردن دست اجانب از عرصه تصمیم گیری بوده و ملی شدن نفت را پی ریزی کرد و هنگامی در صدد تحقق اصل شهروندانی آزاد بر آمد و دوم خرداد را آفرید
با در نظر گرفتن این سه گانه به جد بر این باورم که میرحسین موسوی اصلاح طلبی حقیقی و ادامه دهنده راه جنبش یکصد ساله اصلاحات در ایران است.میرحسین همواره بر تصمیم خود برای اجرای دوباره ضوابط قانونی و قانون گرایی که توسط محمود احمدی نژاد به یک شوخی بدل شده،تاکید ورزیده است.میرحسین در جمع مردم آذربایجان قول عمل به اصول قانون اساسی در مورد حقوق اقوام ایرانی را داده،او در سال 1378 برابر توقیف روزنامه ها اعتراض کرد و با خلق اصطلاح توقیف فله ای مطبوعات پایبندیش به آزادی را نشان دادومیرحسین در جریان تبلیغات انتخاباتی اخیر هم بارها اعلام کرده است که قصد دارد با کمک و ایجاد مطبوعات آزاد به جنگ فساد مالی و اداری برود.در کنار تمام اینها،نخست وزیر موفق دوران دفاع،با طرح توجه به حوزه تمدنی ایران و ادامه توام با تنش زدایی مسیر توسعه هسته ای نشان داده بر اهمیت ایجاد یک ایران مقتدر آگاه است.سه گانه اصلاح طلبی ایرانی:قانون گرایی،آزادی خواهی و استقلال طلبی هر سه با میرحسین موسوی،حاملی شایسته خواهند داشت.در این مهم تردیدی ندارم!
امیدوارم ...
ReplyDeleteما هم تردید نداریم اما اونهایی که تردید دارن منو می ترسونن
ReplyDeleteنسیم جان منم مثل ارباب با ترسیدن مخالفم! چون آدم ممکنه به واسطه ی این ترس دست به اقدامات پیشگیرانه ای بزنه که ناقض آزادی بیان و احترام به حقوق مخالفانه!
ReplyDeleteخیلی ممنون که راجع به این مسئله نوشتید.
ReplyDeleteمن اطلاعات سیاسی زیادی ندارم
تو هر جمعی که میشینم از یکی تعریف میکنن و بقیه رو می کوبن
چند روز پیش هم یکی از دوستان تو جواب من که از موسوی طرفداری می کردم گفت این آدم اصلا اصلاح طلب نیست و می خواد برگرده به اوایل انقلاب و ارزش های امام و...
و من داشتم فکر می کردم مگه ارزش های امام چی بوده؟چیز بدی بوده؟؟؟
بنابراین الان که زمان تصمیم گیریه ذهنم خیلی درگیره که چه طوری آدم اصلح رو تشخیص بدم و انتخاب کنم!
ارباب خیلی ممنونم که اومدی و ازم دلجویی کردی جان برادر...من یک بار سر مسئله ی ایده آل ها با شما بحث کردم و سر این موضوع به تفاهم هم رسیدیم...اما بی رودربایست باید عرض کنم ادبیات به کار برده شده در پست "موسوی را تنها نمی گذاریم...حدتان را بدانید حضرات!’" یکی از چند مطلبی بود که باعث این آزرده خاطر شدنم شد... در خصوص اینکه راه به راه دعوت به سکوت میشیم می تونم با استفاده از همون مثالی که زدی (کشتی گیر) اینطور جواب بدم که این بازی کشتی بازی من (و خیلی از ماها) نیست یعنی من نه مربی این کشتی گیرم و نه کمک مربی نه مسئول تدارکات و نه حتی تماشاچی ای که در سالن مسابقه حاضره، من مثل بیننده ی تلوزیونی ای هستم که نشسته ام در خانه خودم و دارم با دوستهام از سر حب ورزش و وطن مسابقات کشتی رو نقد می کنم و فرامین فنی خودم رو با دوستام در میون می گذارم... نفع من هم از برد این کشتی گیر تنها ارضا شدن عرق ملیه...ضمن اینکه من طبق توافقی که کردیم ابدا هیچ جوابی برای پست اخیرتان مبنی بر اصلاح طلب بودن یا نبودن موسوی نمی نویسم چرا که به قول شما داریم میریم توی دره و اصلا قیافه ی این جناب راننده نباید برامون مهم باشه... در پا
ReplyDeleteدر پایان باید عرض کنم کما فی السابق خیلی مخلصیم ارباب
ReplyDeleteاین که جزء تیم کشتی گیر نیستم اصلا دلیل نمیشه که مسابقه برام مهم نباشه..که اگر این طور بود روزی شونزده ساعت از وقتم رو صرف پرداختن به حواشی این بازی نمی کردم... یادمون نره که اینجا هیچکس از دیگری وطن پرست تر نیست و همه مون هر کار که می کنیم سر یک نکته تفاهم داریم و اون هم "عزت وطنه"... حرف من فقط اینه که من فقط یک رای دارم و تصمیم گرفتم اون یک رای رو صرفا برای نه گفتن به احمدی نژاد به صندوق بیاندازم..در خصوص اون تفاهم هم باید عرض کنم من همچنان سر حرفم هستم چون به اینکه نیاید آب به آسیاب جناح رقیب ریخت اعتقاد کامل دارم! ارادتمندم
ReplyDeleteبرعکس خجالتی بودن من از رک گوییه
ReplyDeleteهر وقت حرف دلمو می زنم از اینکه طرف رنجیده خاطر بشه سرخ می شم.اخه دلم مثل شیشه نازکه اما زبونم مثل گونم سرخه
مفهوم انگشت رساندن رانگرفتم
امیدوارم از عصبانیتت تکه نپرونده باشی
دیدم ترمز بریده ای
ReplyDeleteگفتم حرفی بنویسم که آبی بر آتش مزاحی ات بشود
قصدم انگشت رساندن نبود( گرچه به هرم اتش مزاجی ات گوشه ی دامنم گر گرفت )
یک شعار تبلیغی هم دارم:
من خویش را
به ریش ِ هیچکس
نمی بندم
شبنم شیروانی
سلام..امیرحسین جان من آغاز اصلاحات را از زمان عباس میرزا میدانم که امیرکبیر دنباله راه وی را گرفت بعد به انقلاب مشروطه رسید و سپس در ملی شدن نفت با مصدق تجلی پیدا کرد..مرحوم بازرگان پیرو خوبی برای مصدق بود اما ناکام بود..سپس خاتمی اصلاحات را اصلاح کرد و مقداری کلاسه بندی شده تر به جامعه ارائه داد..موسوی به آن مدلی که امثال من را راضی کند اصلاح طلب نیست اما در شرایط کنونی همتی بلند باید که سنگ جلوی جاده را برداریم حرکت پیشکش...به امید فردای روشن برای من، تو و تمام مردم دنیا
ReplyDeleteمتاسفم. نوشته ات نشان می دهد که خامی و باید پخته شوی - از نوشته ام ناراحت نشو - باید بیشتر مطالعه کنی و از تاریخ مملکتت بیشتر بدانی.
ReplyDeleteمن موسوی را دوست دارم چرا چهره او را خراب میکننید
ReplyDeleteژ