شده برایتان بروید خانه کسی که دوستش دارید.بعد ببینید وضع زندگی شان خوب نیست،غمگینند و خجل و با دل پر باز گردید از مهمانی؟
حکایت نمایشگاه کتاب امسال هم این طور بود.کتاب چاپ جدید به ندرت گیر می آمد،فروشنده ها انگار همه غمگین بودند و آن فضای بتن و سیمان مصلی هم تشدید می کرد غربت هر آدم کتاب باز را
می شد این نمایشگاه را نرفت بی هیچ حسرتی...زبانم لال اگر مهرورز خان رای بیاورد دیگر هیچ نمایشگاه کتابی را که در زمان یک مشت جلاد کتاب تشکیل شود نمی روم!
من فکر میکنم که نمایشگاه یعنی نمایش اراده ی یک ملت به خودشون.. و ما هنوز در نمایشگاهها ی این مرز و بوم تنها به امید دیدن چیزهای جدیدی میرویم که تعجبمان را برانگیزاند... نمایشگاه تجلی تمام نمای اراده ی یک ملت هست در جایی که هست و راهی که سپری میکنه و هدفی که به اون می اندیشه... شاد باشید و سرفراز/// با سلام
ReplyDeleteخیلی دلگیر شده. من همون پارسال تصمیم گرفتم دیگه نرم. ولی واقعاَ جای خالیش حس میشه:(
ReplyDeleteایشالله که رای نمیاره!
ReplyDeleteما یه کتابفروشی داریم اسمش دانش هست...خیلی کوچیکه ولی همیشه بهترین ها رو همونجا پیدا می کنیم.
ReplyDeleteخوب برای ما که وقت نداریم و همش داشتیم حسرت می خوردیم خبر خوبی بود. حداقل دلمون نمی سوزه
ReplyDeleteاولش یه کم دلم خنک شد که من چیزی رو از دست نمی دم. ولی بعد دلم سوخت... افسوس.. آه...
ReplyDelete