Wednesday, May 6, 2009

جامعه کلنگی

دکتر همایون کاتوزیان اسم جامعه ایرانی را گذاشته جامعه کلنگی.یعنی جامعه ای که کوتاه مدتی است،به خراب کردن علاقه دارد،همانطور که به ساختمان بیست،سی ساله می گوید کلنگی و خرابش می کند تا چیز تازه ای به جایش بسازد در بخش سیاست و فرهنگ هم علاقمند به خراب کردن و از نو ساختن است نه اصلاح و تداوم


داشتم با خودم فکر می کردم اگر کسی نگاهی به لیگ برتر فوتبال در ایران بیاندازد مصداقی از این کلنگی بودن و عدم تداوم را می بیند.برایتان جالب نیست ظرف هشت دوره لیگ برتر،هیچ تیمی قادر نشده قهرمانی اش را دو دوره پی در پی تکرار کند؟که نه تنها نتوانسته قهرمان شود که به طور معمول سال بعد حتی در کورس قهرمانی هم نبوده است از بس که برای فصل بعد هیچ چیز سرجایش نمانده؟نمونه اش همین استقلال قهرمان فصل هشتاد و هشت که مربیش استعفا کرده،بازیکنانش تهدید به رفتن کرده اند و تیم نه بزرگتر دارد،نه مربی نه لیست خرید فصل آینده و نه هیچ چیز دیگر


همه چیزمان شکر خدا به همه چیز می آید:سیاستمان به دیانتمان؛اقتصادمان به فرهنگمان،فوتبالمان به جامعه مان و...شده ایم یک ملت  کلنگی که حاضر به آینده نگری،تداوم،اصلاح گام به گام،تغییر مسیر بطئی نیستیم.جامعه کلنگی،فوتبال کلنگی هم می طلبد نه؟

9 comments:

  1. آبی آبی مهتابی
    روشن تر از هر    آّبی
    از چشمای تو می گم......
    آبیته کارداش

    ReplyDelete
  2. سلام
    اگر این بهم اومدن ِ هم نبود, چی میشد؟ ولی واقعا" کی و چه جوری؟

    ReplyDelete
  3. آرمان آریاییMay 6, 2009 at 12:35 PM

    تشبیه استاد فوق العاده به حال و روز ما میخوره..خراب  کردن ساختمون و ساختنش به شکل جدید به دست خودمونه چون اجزاش فهم و درکی از اطراف ندارن اما خراب کردن و درست کردن مجدد یک جامعه زنده..هوم؟...به امید فردای روشن برای من، تو و تمام مردم دنیا

    ReplyDelete
  4. خوبیش اینه کا ما هم به این جامعه ی کلنگی عادت کردیم... اصلا همیشه تو این چند ساله همینطور بوده.. بالاخره باید خوراک مطبوعات زرد ورزشی وقتی که تنور دیگ خاموشه یه جوری فراهم بشه یا نه...

    ReplyDelete
  5. تنور دیگ همون تنور لیگه ها!

    ReplyDelete
  6. دختر فروردینMay 6, 2009 at 4:09 PM

    امیدوارم یه زلزله بیاد راحت شیم هرچه زودتر .

    ReplyDelete
  7. آخه خرابشم که می کنیم معلوم نیست چی از توش دربیاد

    ReplyDelete
  8. نه از بوی سیگار میدانم و نه از تلخیه کام تلخت,اما شاید ما در ایجاد و ابقای تلخی کم شریک نبوده و در نشاندن سیگار بر لبان منتظر روزی نگارمان لختی سهیم بودیم.اما امروز امروز است و گذشته در گورستان ذهن خفته ,امیرانه اینبار فروغ را برای امیرانه محتاتانه تر آغاز کن.

    ReplyDelete
  9. از غلط املایی "محتاطانه" پوزش میخواهم

    ReplyDelete