بايد نااميد باشم ولی نيستم،نميدانم شايد هنوز جدی نگرفته ام شرايط حاد اطرافم را،شايد هم معجزه ای را باور کرده ام که دورنمايش برای عقل سليم مضحک مينمايد...شايد بيش از حد دل به شايد بسته ام،شايد ناچارگی را نميخواهم که بپذيرم،شايد...اما نااميد نيستم.اين خودش غنيمت است نه؟
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود/گر تو بيداد کنی شرط مروت نبود!
پی نوشت:آزاديخواهی به روز شد!
يه دسته گل خوشبو ازباغ می چينم که ۱۰تا شاخه باشه البته ازاون ۱۰تا ۹تاش طبيعی و۱يکی مصنوعی که تاوقتی آخرين گل پژمرد به وبتون سر ميزنيم واز زيباييهاش لذت می بريم شما هم مارو ازياد نبريد و با قدمهای سبزتون به کلبه آبجی سحر صفا بديد.روز خوش گلم ...
ReplyDeleteاين از غنيمت يه چيزی اون ور تره ....
ReplyDeleteامير جان اگه شعر از اخوان يا هر کس ديگه ای باشه حتما اسم شون رو زيرش می نويسم.... آره م.آزاد هم رفت. انگار طاعون افتاده تو اين مملکت. عيبی نداره! خدا احمدی نژاد و حداد عادل رو از سرمون زياد نبينه.... همين كه نااميد نيستي خودش غنيمته. همين كه خودت رو نباختي غنيمته.
ReplyDeleteوقتی هيچ راه چاره ای نباشه مجبوری که گذشت زمان را به نظاره باشی و اميدواری به از نا اميدی است .
ReplyDeleteاميز جان من در حد و اندازه ای نيستم که واسه روحياتت اينجا نظر بدم .. اما خوب از آنجائی که جسارتم زياده و تو هم منو منع نمی کنی ميگم .. : اينکه کلا خوش بينی به نظر من خيلی مثبته .. خوش بينی البته با گول زدن خود فاصله کمی داره اگه با واقع بينی و اشراف به حوادث پيرامون همراه نباشه به ورطه بی خيالی و پرت بودن از واقيت منتج ميشه ... اما خيلی کارت درسته .. در شرايطی که دلمشغولی های برخی از ما ديدن يه خواب عجيب باردار شدن و زایمان هست و حاضريم واسش مدتها وقت بذاريم .. تفسير و تعبير فرويد و نميدونم گشتالت و کيو بخونيم که آيا آينده ما چه خواهد شد .. اينکه تو در اين شرايط حساس به چيزهای بسيار مهم تر.... بسيار حياتی تر.. فکر میکنی خيلی ارزشمنده ... ( با عرض پوزش از مثالی که آوردم لطفا به کسی بر نخوره .. مثال بود فقط .. بدون قصد هيج بی احترامی به هيچ دوست عزيزی )...
ReplyDeleteاز فکر ناچارگی هم ويران ميشم...خودش که...
ReplyDeleteگمان مبر که به پايان رسيد کار مغان/هزار باده ناخورده در رگ تا ک است.....امير جان
ReplyDeleteهميشه اميد غنيمت است . مطمئن باش .
ReplyDeleteخيلی هم غنيمته... انشالله حل ميشه
ReplyDeleteاوهوم!
ReplyDeleteخستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
ReplyDeleteآره داداش ...اين هم خودش غنيمت است وووو
ReplyDeleteسلام . صبحت بخير داداش . ..... گر تو بيداد کنی شرط مروت نبود . هووووم
ReplyDeleteمن نگرفتم عامو جون! میرم آزادیخواهی رو بخونم... يا حق!
ReplyDeleteاتفاقن به نظر من شرايط بسيار وحشتناک تر از اونيه که ماها اينجا در ايران داريم خودمونو گول ميزنيم. مسئله بسيار جديه! هر چی که هست بايد باور کنيم!
ReplyDeleteروياها خيلی قشنگ هستن امير جان... به زيباترين روياهات به زيباترين شکل برسی.
ReplyDeleteهمين چند روزه يه جايی خوندم که اميد ، آخرين چيزی ست که از دستش ميدهيم.
ReplyDeleteجن جنگل عزيز!ازون اشارت به دوست مشترکمون خوشم نيومد رفيق!محض اطلاعتون نگرانی های من هم از زمره همين مسايل پيش پا افتاده روزمرست نه نگرانی برای عاقبت بشريت.حله؟
ReplyDeleteاميد با يک دختر ساروی ازدواج کرد و ... با اين حال من هم هنوز اميد دارم... چطوريه امير؟ فکر کنم واسه اين باشه که اسم اميد تو شناسنامه رضاست...
ReplyDeleteبايد باشد...
ReplyDeleteشرايط اونقدر هم بد نيست...
ReplyDeleteو .. شايد هميشه بدتر از اون شرايط هم هست .. اينجوری هم ميشه به قضيه نيگا کرد اگه يه طرف پای سلامتی گرو نباشه ... // به ياد بيار آرزوی آزاده رو :: عشق و سلامتی! // از اون چيزاييه که نباشه هيچ شايدی جاشو يه ذره هم پر نميکنه! // هنوزم ميشه تسليم شب و اسير کابوس نشد مگه نه داداش؟
ReplyDeleteپایان شب سیاه ، تیتراژ آخر فیلم است !
ReplyDeleteبه معجزه هميشه ميشه خوش بين بود . اگه هم رخ نداد به پيچ بعدی دل بست .
ReplyDeleteدر ضمن مرسی از محبتت امير جان .
ReplyDeleteخواهش می کنم :) . از فاهوس بی خبرم. قبلا تو مسنجر يه چیزايی واسم می فرستاد ولی حالا هيچی... نکنه واقعا صبرش سر اومده؟!!!
ReplyDeleteنميدونم چرا بايد نا اميد باشی ولی داشتن اين همه دوست خودش جای اميدواريه، نه؟ چرخ بر هم زنم ار جز به مرادم گردد / من نه آنم كه زبوني كشم از چرخ فلك نه خسته برادر :)
ReplyDeleteهر وقت از آمريکای لاتين بيرون اومدی خبر کن بيام يه سر بهت بزنم... آخه از اين موضوع هيچ سر در نميارم يه جورايی احساس حقارت و بی سوادی بهم دست ميده....
ReplyDeleteسلام . وقتی اسباب کشی کردم جای جديد ٬ ترتيبی ميدم که برای مدتی با آدرس قبلی وبلاگ به جای جديد منتقل بشيد . بعد هر کسی خواست تغيير توی آدرس لينک بده .
ReplyDeleteسلام...نا اميد ی چرا؟به قول حافظ دعای صبح و آه شب کليد گنج مقصود است ...به اين راه و روش می رو که با دلدار پيوندی......
ReplyDeleteدانی که رسيدن هنر گام زمان است ........ دست کم برای تو يقين دارم که : فردا روز ديگريست !
ReplyDeleteچاکريم! از هرلحاظ ! و کشته دلتنگی هات !
چی رو پايه ای آقا امير؟؟؟
ReplyDeleteبا سلام مجدد .. آقا ما که گفتيم مثال هست و در مثال هم هرجی نيس .. منظور از اون حرف مثال بود و نه فقط مورد ويژه ايشان .. يه نمونه آماری . بهر حال اگه نحوه نوشتن من توليد شبهه توهين و یا جسارت کرده بارهم عذر می خواهم ... مخلص شما و سایر دوستان ...;)
ReplyDeleteمممممممممم...نميدونم.....ولی خيلی خوبه که نااميد نيستی...
ReplyDeleteممنون امير . همين.
ReplyDeleteسلام:) اين که خيلی خوبه :)
ReplyDeleteامير جان لطف كردي... بهتره... آورديمش خونه....
ReplyDeleteمن با اچ آی وی + فقط با اميد زنده ام. پس تو هم امیدوار باش امیر.
ReplyDeleteاسم وبلاگت عجيب ترين پارادوکسی بود که ديدم!
ReplyDeleteسلام/ اره اميد خيلی غنيمت خيلی
ReplyDeleteبه جان خودت ، که خيلی برام عزيزه ، اميد دادن نيست ! بهش ايمان دارم !
ReplyDeleteلازم به ذکز است به دلیل کثرت و شدت فعالیت جنابعالی در عرصه وبلاگنوشتی ما تصور نموده ایم اشتباه آمده ایم از بابت عدم مشاهده مطلب ماضی که مطالعه نموده بودیم! الا ایها الحال ماشاالله! .....مدیر بیکار منتشر شد!
ReplyDeleteرفيق و برادر، می خواهم آب شوم در گستره ی افق، آنجا که...
ReplyDeleteسلام رفيق من همين دورو برا ام... فقط مواظب باش اشتباهی نکنی که يه عمر حسرت نکردنش رو بخوری! دلت خوش:)
ReplyDeleteنا اميد نباش. اميده که میشه بقيه ی چراغ ها رو با شعله اش روشن کرد. يه جوک بگم. ناراحت نشی ها همينجوری يادم اومد برا تغيير روحيه: يه مرد خيلی شاد و اميدوار يه پرتقال دستش بود و داشت پوست میکرد اين وسط ها هی به آسمان نگاه میکرد و میگفت: ای خدا يه کاری کن توش موز باشه! خير پيش. مواظب خودت باش
ReplyDeleteسلام. خيلي خوبه كه اميدواري. وقتي نوشته ت رو خوندم احساس كردم كه يكي عين افكار من و نوشته. عميق كه فكر مي كنم مي بينم هيچ جاي اميدي به ظاهر نيست ولي توي دلم هميشه عطر يه اميد گنگ و غريب موج ميزنه و قايق زندگي روي اين موج مدام بالا و پايين ميره . سبز باشي و هميشه سبز!
ReplyDeleteسلام . پيغامت هم مثل نوشته هات خيلي خاص بود و با خوندنش كلي خنديدم. سبزخندان اميدوار باشي!
ReplyDeleteاکه چيزی به نام وهم اميد به قوا خودت تو اين دنيا وجود نداشت احتمالن خيليا کله پا شده بودن زيادم بد نيست دوست عزيز
ReplyDeleteفعلا مجبوريم جدی نگيريم......
ReplyDeleteخیـــــــــــــــــــــــــلی غنيمته خودش(!)...جدی ميگم!
ReplyDeleteسلام ... خيلي خوبه اگر اينطوري هستيد متن قبلي هم قشنگ بود ... مختصر و نامفيد!
ReplyDeletesalam khobi kheyli bloge topi dari merSi age tonesti be man ham sar bezan ghorbanat bye
ReplyDeleteاولا سلام.
ReplyDeleteدوما وقتی آسمون به اين خوشگلی هست وقتی دوستهای به اين خوبی داری وقتی کلی چيز تو دنيا هست که ميشه کلی ازش لذت برد مثل يه گل سرخ چرا بايد نا اميد بود؟
ReplyDeleteهيچی واقعا اونقدر جدی نيست که براش نااميد شی ....باور کن .
ReplyDeleteای دل غمديده حالت به شود٫دل بد مکن/اين سر شوريده باز آيد به سامان٫غم مخور./بعد هم يک حرفی هست که من دوسش دارم ميگه :هيچ می دونی سرد ترين و سياه ترين ساعت شب درست لحظات پيش از سر زدن سپيده است؟
ReplyDeleteآقا ما چه کنيم که از رنجشش دوست عزيز کم بشه ؟ آها ۲ دستم بالا .. ما که پوزش خواستيم .. به ايشان نظر نداشتم .. کلا گفتم .. يه موضوعی بود در سايت دويچه وله .. منو خيلی تحت تاثير قرار داد .. بيشتر منظورم اون پست بود .. فقط و فقط مثال کلی بود نه چيز ديگه .. امير جان لطفا بازم سفارش ما يادت نره .. با تشکر و پوزش بازهم مجدد......
ReplyDeleteنااميدی بسه ديگه.....اون دوردورا يه نوری بايد باشه....
ReplyDelete