Monday, August 7, 2006

از بی طاقتی من تا صبوری پدر

۱-بی طاقتی ها و کم صبری هايم رو که ميبينم با خودم ميگم بچه جان پس تو کی ميخوای بزرگ شی؟صبور شی؟اما بخوام رو راست باشم جديدا از خودم میپرسم بچه جان اصلا تو دلت ميخواد بزرگ شی؟صبور شی؟


۲-برای بار نميدونم چندم کيمياگر کوئيلو رو خوندم.جمله ای توش بود که انگار جواب پست ماندن زير سايه اکنون من بود.يادتون باشه اونجا نوشته بودم در مورد مشکل زندگی کردن در لحظه اکنون و دل کندن از آرزو ها.کوئيلو تو کيمياگر ميگه:«زندگی در لحظه اکنون جشنی بی کران است...اما بايد تلاش کرد اين لحظه رابا درسهای گذشته و روياهای آينده زيست».بودايی ها قانون معنوی دارند در مورد اشتياق آرزو داشتن بدون اينکه به نتيجه دلبسته باشی.به نظرم راه حل همينه امتحانش ميکنم نتيجه رو همينجا ميگم براتون!



باباجی،


دستانش نان ونمک


سرودش


شکل لبان من!


چشمانش


زلال شستشوی باران


باباجی و عینک بزرگ...باباجی يعنی پدر


روز پدر بر همه پدران بالفعل و بالقوه وبلاگستان مبارک

22 comments:

  1. افسوس... سنگی بر گوری

    ReplyDelete
  2. اين خنده در کامنت پايين رو می خواستم آخر نوشته بزارم ولی اولش اومدو ديگه ببخشيد

    ReplyDelete
  3. زبان مادریAugust 8, 2006 at 2:53 AM

    لعنت به کسی که ميگه کيميا گر تاريخ مصرف داره!...

    پدران بالقوه رو بگو هاها :)

    ReplyDelete
  4. همه بچه ها یه روزی بزرگ می شن...............................زمان می سازدشون و تجربه ها.

    ReplyDelete
  5. روزايی بود تو زندگی من که فلسفه زندگی اين کتاب تنها اميد بخشم بود.

    ReplyDelete
  6. در ضمن در رابطه با حرف دوستمون در مورد ۱۱ دقيقه. يکی از بهترين کتابای کوئليوه هر چی ميگه گوش کن ميارزه:)

    ReplyDelete
  7. آرمان آريايیAugust 8, 2006 at 5:43 AM

    سلام..شعر بسيار زيبايی به مناسبت روز پدر انتخاب کردی..اين کتاب کوئیلو رو حتما خواهم خوند...به اميد فردای روشن برای من٬ تو و تمام مردم دنيا

    ReplyDelete
  8. سلام. عيدت مبارک.

    ReplyDelete
  9. من تازگی ها بيشتر پست ها رو با تاخير می گيرم . بالاخره پرشين بلاگه و يه دنيا ناز و افاده ! با قانون معنوی بودايی ها به شدت موافقم . پدر بالقوه روزت مبارک !

    ReplyDelete
  10. ردپای ايامAugust 8, 2006 at 6:01 PM

    ممنون فرزندم !

    ReplyDelete
  11. بازم کوئيلو ...

    ReplyDelete
  12. خدا روشکر که يکی پيدا شد وبدون احساس حقارت جهان سومی حمله اسراييل رو تقبيح کرد !!البته بازگشت به پستهای قبلی

    ReplyDelete
  13. امير جان مگر جز صبر کردن راه ديگری هم می شناسی؟تا جايی که می شه آدم بايد سعی کنه بعد صبر کنه که نتيجه بده يا تحمل کنه که تلاشش بی حاصل باقی بمونه.تبريکات و تشکرات مخصوص به سانچو ابلاغ شود که همچنان صبورانه کنار ارباب  مانده است./۱۱ دقيقه متن جالبی داره يک ترجمه نيم بند در اينترنت ازش خوانده ام.شعری که نوشته ای يک کمی چشم های آدم را می سوزاند.

    ReplyDelete
  14. تجارت اينترنتيAugust 9, 2006 at 3:24 AM

    سلام . باباجی شدنتو ببينم بالقوه

    ReplyDelete
  15. سلام امير حرفها ونقدهايت را هميشه دوست دارم موفق باشي

    ReplyDelete
  16. سلام امير جان...جمله کتاب کيمياگر قشنگ بود و جالب اينه که من ۱۰ بار اون کتاب رو خوندم و اين جمله را نديده بودم.شعر هم قشنگ بود.بار اول بود ميخوندمش. من جواب سوال ۱ تورو در مورد خودم جواب ميدم که: من نمی خوام بزرگ بشم. دنيای آدم بزرگا بدترين دنيايی که من تا حالا ديدم.حداقل تو دنيای بچه ها صداقت و پاکی موج ميزنه

    ReplyDelete
  17. کامنت رو نفهمیدم. بخشيده از چی؟

    ReplyDelete
  18. مهدی هنرپردازAugust 9, 2006 at 8:30 AM

    نوشته‌ی کوئليو دقيقآ همون چيزيه که من به‌ش معتقدم. روز شما هم مبارک.

    ReplyDelete
  19. چقد شعر قشنگی بود

    :)

    ReplyDelete
  20. منوچهر سابق !August 9, 2006 at 5:25 PM

    كي پدر ميشي تو ؟

    ReplyDelete
  21. اين بالفعل و بالقوه ات مرا کشته.

    ReplyDelete
  22. دیگه داری پیر می‌شی جوون!

    به‌نظر پدر بالقوه‌ی خوبی هستی(:

    چونان کن که مجال اندک‌ات را درخور باشد...

    ReplyDelete