Sunday, April 22, 2007

ما بهشت لعنتی تان را نميخواهيم

صحنه ای هست در فیلم کازابلانکا،آنجایی که ویکتور لازلو با شنیدن فریاد افسران آلمانی که سرود های فاشیستی میخوانند به ارکستر میگوید:«مارسیز را بزنید».همراه با آهنگ مارسیز،فرانسوی های حاضر در کافه بلند میشوند و یکصدا سرود ملیشان را میخوانند چنانکه طنین صدایشان عربده های افسران نازی را تحت الشعاع قرار داده و مجبور به سکوتشان میکند.من هر بار که به این سکانس میرسم اشک در چشمانم جمع میشود و باید کلی زحمت بکشم تا جلوی گریه کردنم را بگیرم.تازگی ها فهمیده ام چرا این همه احساس همذات پنداری میکنم با زنان و مردان فرانسوی حاضر در ان لحظه.چیزی که آنها را کنار هم به با تمام وجود سرود خواندن وادار کرده بود نیازشان به نفی تحقیری بود که توسط اشغالگران به آنها تحمیل شده بود و ما هم مثل آنها ۲۸ سال است که داریم توسط حکومتمان تحقیر میشویم و مجبوریم به هر دستاویزی پناه ببریم تا بتوانیم این تحقیر جمعی را تاب بیاوریم.

ما توسط گروه محدودی که فکر میکنند همه چیز را میدانند مجبور شده ایم به سبک زندگی ابلهانه آنان تن در دهیم.انحصار زر و زور در دستان مذهبیون حاکم جمهوری اسلامی وادارمان کرده بسیاری از جنبه های زندگی را در واقع قاچاقی زندگی کنیم یا هرگز زندگی نکنیم.بخواهم خلاصه بگویم نفرت انگیز ترین ویژگی حکومت در همین است که میخواهد به زور ما را خوشبخت کند و یا در واقع به زور به بهشت لعنتی ساخته اذهان بیمارشان ببرد.همان بهشتی که سرین حوریانش فاصله بین مشرق تا مغرب جهان است.طبقه مذهبی حاکم-اعم از اصولگرا یا اصلاح طلب-بدون در نظر گرفتن اینکه عملکرد ۲۸ ساله شان تا چه حد فقر و نابرابری و نابسامانی را به این ملت تحمیل کرده همچنان بر طبل« به زور به بهشت میبریمتان»میکوبد و زور میگوید و  نفرت درو میکند.

مهمترین چیزی که از کف ما میرود در این هنگامه سفاهت طبقه حاکم،حق اشتباه کردن است.این حق را دست کم نگیرید،انسان با اشتباهاتش است که انسان است و انسان بدون حق اشتباه،ماشین بی عاقبت دلتنگیست که شادیش را در کوچه های تحجر گم کرده...بهانه نوشتن این چند خط،بغضی بود که از دیدن تصاویر شرم اور بگیر و ببند قداره بندان جمهوری اسلامی در خیابانهای تهران به اسم مبارزه با بد حجابی گلو گیرم شد.خواستم اینجا بگویم این همه سال زدید و کشتید و گرفتید و تعزیر کردید،نتیجه اش را در خیابانها پایتخت ام القرایتان میبینید،امسال هم چیز بیشتری عایدتان نمیشود.هر چه عربده مستانه ناشی از پول نفت  بکشیدو هر انچه که لایقتان هست به ما نسبت دهید ما همچنان برای بدست آوردن حق اشتباه،برای نفی بهشت مضحکتان و برای زندگی کردن پا پس نمیگذاریم.بچرخید تا بچرخیم

13 comments:

  1. آدم ها موشهای فراموش کاری هستند ...

    ReplyDelete
  2. ما هميشه تحقير شديم و نه فقط در اين ۲۸ سال... حافظه تاريخی به درد اين جور جاها می خوره داش امير...

    ReplyDelete
  3. سرود مارسیز ما چیست؟

    ReplyDelete
  4. احسنت..با تمام وجود با تو هم کلامم امير.

    ReplyDelete
  5. سلامٌ علیکم . پس خود جنابعالی هم معترف هستید که آنچه به دنبالش هستید اشتباه است و معذالک با سماجتی احمقانه پایتان را داخل چیز ما کرده اید ، به قول معروف داخل کفش ما کرده اید که اشتباهات خودتان را بلافصل تکرار کنید ، بله ؟

    ReplyDelete
  6. يعنی جهنم انقدر عميق هست گکه جايی برای چال کردن اين آدما داشته باشه

    اگه جهنم نبود چی

    اگه جهنم همين زندگی باشه که اينا برامون ساختن چی

    ما داريم می سوزيم

    کسی نمی خواد فرار کنه

    من می خوام بميرم

    کی مياد با من ؟‌

    ReplyDelete
  7. جماعتی که نظر را حرام ميگويند/ نظر حرام بکردند و خون خلق حلال ( سعدی)

    ReplyDelete
  8. امير ! فقط می تونم بگم دست مريزاد. اين پستت را من يکی از پست ترين پست هايت می خوانم. زيبا بود مخصوصا قسمت اشتباهات و حق اشتباه کردن.دمت گرم

    ReplyDelete
  9. غم انگيز است

    تلخ است

    و آلوده به قشر تزاحم اما

    چه می توان کرد؟‌

    ReplyDelete
  10. چرا فكر مي كني اينا جامعه كوچكي هستن ؟ تاحالا چند بار شده با يكي از افراد مسن تر از خودت نه خييلي مسن مثلا بين ۳۵ تا ۴۰ بيرون رفته باشي و اونا با ديدن يك دختر يا پسر جوون كه تيپي متفاوت از اوني كه اونا عادت دارن ، داشته باشه  نگن :واقعا كه ببين اين چه شكليه ؟ تا حالا نشنيدي كه مي گن ديگه جوونا شورشو در آوردن اين ريخت و قيافه ها چيه !

    من واقعا مطمئنم خيلي ها زنگ زدن و گفتن ما نمي تونيم بچه هامون رو كنترل كنيم شما كنترل كنيد ! جامعه ما خودش اين رو مي خواد شايد يك نسل بايد كامل تموم بشه كه ديگه اين چيزا اصل نباشه اما حالا خيلي زوده كه اينو به يك تعداد كم آدم نسبت بدي ، هنوز خيلي ها هستن كه اينو حق خودشون مي دونن كه جوونها اون شكلي باشن كه اونا مي خوان

    شاد باشي

    ReplyDelete
  11. برای غزل:اصلن فکر نميکنم اينها تعداد کمی هستند ولی اقليتند.ما اکثريت ضعيفيم آنها اقليت منسجم

    ReplyDelete
  12. پدر(نم‌نم)-دکترکوچولوApril 24, 2007 at 5:15 AM

    بشمار...!

    ReplyDelete
  13. حامد « آسمان نقره اي »May 4, 2007 at 3:23 PM

    سلام.

    مطالبتون رو هنوز نخوندم!

    من هم يه وبلاگ دارم كه توي اون عكساي دخترم رو ميذارم اگر بيايد و نظرتون رو بگيد خوشحال ميشم

    البته حواستون باشه كه چشمش نزنيد!

    ReplyDelete