بازگشت به پست «ای کاش آدمی...» خودم،حرفهایی هست که باید گفته شود.شاید واقعن همه چیز انقدر تاریک نباشد که ما فکر میکنیم.قانونی هست که در سرمایه گذاری سهام بسیار مورد استناد قرار میگیرد به نام امواج الیوت.مطابق این تحلیل هر حرکت قیمتی سهام به صورت موجی شکل بوده و در ۵ موج اصلی سامان میابد.سه موج صعودی و دو موج اصلاحی نزولی.برای تجسمش یک زیگزاگ صعودی ۵تایی را تصور کنید که موج یک صعودی از نقطه ۱ به نقطه دو میرود و موج دو نزولی از نقطه ۲ تا نقطه ۳ کاهش میابد و در این بین نقطه ۳ بالاتر از نقطه یک واقع میشود و به همین ترتیب...این روند فقط در مورد سهام صادق نیست.جدن بر این باورم که تمام حرکتهای زندگی ما هم از همین قانون ۵ موجی تبعیت میکندوبه فراز و فرود های زندگی خودتان نگاه کنید:مطمئنم میتوانید در این الگوی امواج الیوت طبقه بندیشان کنید.
امواج اصلاحی الیوت قوانین جالبی دارند.از لحاظ روانشناسی بیشترین میزان فروش سهام در انتهای موج الیوت اصلاحی رخ میدهد:وقتی سهامداران ناامید و خسته،از افزایش قیمت سهام خود مایوس شده و اقدام به فروش میکنند و همین لحظه در واقع زمانیست که قیمتها در حال برگشتن بوده و موج صعودی آغاز میشود. ضرب المثلی هم داریم که میگوید:«تاریک ترین لحظات شب،دقایق قبل از سپیده دم است».موج اصلاحی دقیقن در انتهای خودش پایان ناپذیر و تمام نشدنی به نظر میرسد.روانشناسان در تحلیل افسردگی معتقدند:کسانی که گرفتار افسردگی میشوند،به طرزی مایوسانه میپندارند این حال بد همیشگی بوده و آنها هرگز ازش رهایی نمی یابند و این خود بیشتر آنها را افسرده و ناامید میگرداند.انتهای یک موج اصلاحی دقیقن همین حالت را دارد:گرفتاری در یک سیاه چاله سرشار از ناامیدی که آدمی را از امیدوار بودن خسته میکند.اما دقیقن در اوج همین ناامیدی لحظه برگشت موج و شروع حرکت صعودی،نزدیک است.
از آنجایی که من آدم بی کاری هستم،یکبار برای آزمایش فرضیه الیوت در عرصه تحولات اجتماعی،فهرست فراز و فرودهای روند توسعه و مدرنیته در ایران را از ظهور امیرکبیر تا عصر حاضر بررسی کردم.مفصلش احتمالن از حوصله شما خارج باشد اما خلاصه اش که کنم از ۱۳۵۷ ما درون یک موج اصلاحی قرار داریم.موج اصلاحی که قبل از خودش یک موج صعودی قدرتمند ۵۷ ساله را یدک میکشد.در این بین دوران حاضر ،سالهای پایانی روند نزولی اصلاحیست و میبینید که ناامیدی به اوج خودش رسیده و اگر روند خروج نیروی انسانی و سرمایه از کشور رامطابق با فروش سهام فرض کنیم،این روند شدت گرفته،اما من فکر میکنم موج نزولی آخرین نفسهایش را میکشد و ایران با یک موج صعودی قوی لااقل پنجاه ساله روبرو خواهد بود.این بدان معنی نیست که یکشبه همه چیز بهشت میشود،فقط روند بهبود چنان خواهد بود که روند رو به رشد برای همه ما ملموس و قابل درک خواهد شد...اندکی صبر،سحر نزدیک است!
پی نوشت۱:ناامید نمیشم،سعی میکنم بر فضای اطرافم موثر باشم و روند تغییر رو تسریع کنم،چریک بازی در نمیارم،خودمو قربانی نمیکنم،به هر قیمتی زندگی میکنم،به رغم سانسور تلاش میکنم ارتباطم رو با جریان های فرهنگی حفظ کنم و باز هم نا امید نمیشم!
پی نوشت ۲:این رو یک پیش بینی دقیق فرض نکنید اما به نظرم حداکثر یک سال تا چرخش بزرگ زمان داریم.نقطه عطف میتونه تغییر ساختار حاکمیت باشه یا کاهش آشکار تنش با آمریکا یا حتی یک حمله نظامی به مانند اتفاقی که برای یوگوسلاوی افتاد.
پی نوشت۳:هاشمی در نماز جمعه گفته:«نظام آماده مذاکره با امریکا در همه سطوح است».من این رو یک سیگنال تمام عیار قلمداد میکنم برای پازل این روزهای سیاست:آمریکا از خیال تغییر نظام ایران منصرف شده و هدفش تغییر رفتار نظامه.این به معنای برطرف شدن احتمال تحریم های شدید تر و یا حمله نظامی نیست،به معنای گذشتن از یک مرحله سیاسی و ورود به فاز جدید اتفاقاته.
حتی تصور اميد هم چقدر لذت بخش است. می بينی ...
ReplyDeleteيک احساس مشابهی هم به رئيس ما دست داده. کاش درست باشد
ReplyDeleteباهات موافقم. اما اصلا از تغيير نکردن نظام خشنود نيستم چون شديدا مخالف اين جو مذهبی سياسی حاکمم. گرچه آلترناتيوی مثبت تر از اين ها هم نميشناسم.
ReplyDeleteاز اين تحميقی می کنند بر مغز کودکان و نوجوانان ايران بيزارم وگرنه که هر غلطی ميخواهند بکنند. اسمم رو به دلیلی نمينويسم اما راحت ميفهمی کی هستم.
وبلاگ خوبی دارين خيلی علاقه دارم مطالبتون رو تا ته بخونم اما رنگ زمينه ومتن و قالب وبلاگ البته ببخشيد اصلا چشم نواز نيست و خيلی زود چشم رو خسته می کنه. در مورد مطالبی که برای تعطيلی شرق و باقی مسايل سياسی نوشته بوديد حس خوبی دارم فکر می کنم وجود آدمايی که مثل هم فکر می کنن يه کم از بار اين مصيبت رو کم می کنه
ReplyDeleteموفق باشيد
نااميد نشدن رو پايه ام شديد... در ضمن رنگ زمينه و متن و قالب وبلاگت حرف نداره
ReplyDeleteاگه همين اميد رو هم نداشتيم که بايد هر آيينه دق می نموديم...اميدوارم حق با تو باشد
ReplyDeleteببخش اميرم که چرت و پرت نويسیهام به نگرانیت انداخته. قبلآ عرض کرده بودم. مشکل بزرگ نيست. ما کوچکی میکنيم. حقيقت اينه که در يک بازهی زمانی کوتاه ما درگير مسايلی شده بوديم (والبته هنوز کمابیش هستيم) که به تنهايی قابل تحمل بودن اما چون با هم بر سرمون ريختن يه کم آزار دهنده شدن. از يه طرف صاحبخونهمون اجارهخونه رو ۵۰٪ اضافه کرد و ما علی رغم تلاشمون نتونستيم خونهی مناسبی پيدا کنيم؛ از يه طرف٬ رييس نامحترمم قبل از اين که استعفا بده٬ ۲۰۰ هزار تومن از پاداش سه ماهانهم کم کرد؛ از يه طرف٬ دوستی که متأسفانه زياد روش حساب میکردم در يک قرار و مدار کاری به من خيانت کرد و به اسم من کار گرفت و با کس دیگهای انجام داد؛ از يه طرف٬ رييس بالاترمون در صدد براندازی نرم بخش ما بر اومده داره عقدههايی رو که از رؤسای پيشين بخش ما داشته٬ سر ما خالی میکنه؛ از یه طرف٬ تبدیل وام ۱۲ میلیونی مسکنمون به وام ۸ میلیونی (به لطف ریاست جمهور مردمی) و همهی اينها يه طرف٬ امتحان زبان و دردسرهاش هم يک طرف. به همهی اینها٬ فعالیتهای انتخاباتی و نارفیقی و فرصتطلبی دوستان سابقآ اصلاحطلب و اجالتآ قدرتطلب رو هم اضافه کن.
ReplyDeleteخلاصه اين که گردباد اومده و ظاهرآ در اوج خودشه. اين هم که با ايما و اشاره نوشتم و باعث نگرانی شدم اين بود که قصد ندارم پای مشکلات شخصی رو به وبلاگ بکشونم.
ReplyDeleteباز از ايجاد نگرانی شرمسارم.
يا حق!
ببين امير هر اتفاقی ميخواد بيفته ، بيفته .از اين وضع در بياييم .
ReplyDeleteالبته ميترسم از چاله در بياييم و بيفتيم تو چاه.
خطاب به خودم ، برو بچه خجالت بکش . اين همه منفی نباش . از امير ياد بگير و مثبت باش.
ما شيميستها بهش ميگيم حالت گذار... ناپايدارترين وضع مولکولهای در حال واکنش و اماده رسيدن به پايداری بيشتر از قبل... اميد چيز خوبی است... بهرحال بهتر از بی تفاوتيه... فکر ميکنم اينکه شديدا طرفدار وضع موجود باشي يا کاملا مخالفش خيلی بهتر از بی تفاوتی ای که گهگاهی دچارش می شم... آدم ياد حزب باد می افته..اگرچه معناش می تونه متفاوت باشه... اما بدون هيچ تعصبی و بدون هيچ جهت گيری ای نه می تونم به وضع موجود اميدوارم باشم... نه به آينده و نه حتی از اين وضعيت بنالم...اگرچه گاهی به شدت داغون ميشم اما وقتی ادم فکرشو ميکنه می بينه انگار برای ايرانی جماعت هيچوقت وضعيت خوب وجود نداره... :)
ReplyDeleteبه نظرت اين موج اليوت شما تو روند زندگي بنده هم جواب مي ده؟ بذار ببينم.. من سه تا فرود داشتم!! اه فكر كنم اون دوران اوج رو بدون اينكه درك كرده باشم از دست دادم و ديگه دير شده براي اميدوار بودن! حالا نمي شد اين پست رو يك ماه زودتر مي نوشتيد كه ما حواسمون رو جمع كنيم؟!
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteزيادی خوش بينانه نبود؟ با فضای ياس فلسفی که من توش فرو رفتم اين پست در حکم آب يخ روی تن يه آدم تب دار بود.
به ما هم سر بزن