Thursday, October 9, 2008

صبوری

این نیز بگذرد...بالاخره یک جای این روزگار حتمن خداوند خدا مهلتی، فرصتی، چیزی در نظر گرفته برای من تا بخندم.بالاخره یک روزی هست برای خندیدن من،باید باشد، حتمن هست.خود خدا هم میداند من مقادیری شادی طلبکارم از او...این نیز بگذرد!

5 comments:

  1. اخوی وقتی خودت می نویسی این نیز بگذر ما چی می تونیم بگیم...

    ReplyDelete
  2. فقط مراقب باش که خدا این خنده ها را از تو طلبکار نباشه که اگه باشه ساده از این موضوع نمی گذره.

    ReplyDelete
  3. رضا قاری زادهOctober 9, 2008 at 12:47 PM

    ببین امیرجان از خدا که پنهون نیست از تو چه پنهون من هم یه مقادیر معتنا بهی ازش طلبکارم .. پاشوبریم جلب سیارش را بگیریم بیاریمش پایین یه مدت که مشمول مهرورزی دولت فخیمه واقع بشه شاید بهتر ما رو درک کنه !!!

    ReplyDelete
  4. فکر کنم منم طلبکارم.

    ReplyDelete
  5. هر وقت وقتش بشه اصلن نمی فهمی کی و چطوری امده ..یه لحظه وسط خندیدن یا خوشحال بودن می ایستی و فکر می کنی این همون لحظه ای بود که من منتظرش بودم!

    ReplyDelete