Saturday, September 26, 2009

مسائل کالایی

روز 4 شنبه این حقیر یک عدد هارد خرید و یادش رفت به انبار دار اطلاع دهد از بس که با حواس است. بعد ناگهان شرکت دچار بحران نا متوازن شدن تعداد هارد دیسک ها شده و خانم ب انبار دار معزز در معرض اخراج قرار گرفت. بعد بنده اقرار کردم تقصیر من بوده، بعد مدیرعامل محترم تنوره کش تهدید به استعفا کرد از بس که این مرد نازنین است و به جای اعدام انقلابی من می خواهد خودش استعفا کند.


بعد از صبح امروز ما چپ و راست جلسه داشتیم و گردش کار و هیات مدیره و کلن افتضاحی که مسلمان نشنود کافر نبیند. بالاخره پس از جمع بندی، بنده و ریاست هیات مدیره و مدیر عامل و انبار دار عزیز در یک جلسه گرد هم آمدیم و ریاست هیات مدیره خطاب به من فرمودند که ببین بابا جان! جنس که میاد تو شرکت به خانم ب مرتبطه. مسوول همه ی امور جن-سی شرکت خانم ب هستند و باید مسائل جن-سی از طریق ایشون انجام بشه. یعنی مگر من خاطی، می توانستم جلوی خنده خودم را بگیرم. مگر می شد آقا جان؟ خود ریاست هیات مدیره هم فهمید چه گندی زده و در حالی که خانم ب تا بناگوش سرخ شده بود تاکید کرد پس فهمیدی فلانی؟ همه ی امور کالایی را باید با هماهنگی خانم ب انجام بدین


ما کلن از این به بعد قصد داریم از این واژه کالایی به جای لغت منحوس جن-سی بهره ببریم تا چشم دشمنان ملک و ملت در بیاید به حق پنج تن!

6 comments:

  1. تصورت که می کنم که چطوری نمی تونی جلوی خنده ی خودت رو بگیری که هیچ مثه روز میاد جلوی چشمم که چهره ی اماده به خنده ات چه جوری تمام تمرکز بقیه رو هم به هم می ریزه و به زیر می کشه!

    ReplyDelete
  2. چقده دلم واسه این نوشته هات تنگ شده بود .کلی خندیدم :))

    ReplyDelete
  3. چقده دلم واسه این نوشته هات تنگ شده بود .کلی خندیدم :))

    ReplyDelete
  4. چقده دلم واسه این نوشته هات تنگ شده بود .کلی خندیدم :))

    ReplyDelete
  5. خانم ب بیچاره ی بیچاره.,

    ReplyDelete
  6. من کجا بودم این پست قیامت رو از دست دادم؟

    ReplyDelete