۱-خودکشی به سبک اصلاح طلبان پيشرو(به خاطر شکست سياسی):تمام کتابهای پوپر رو ميسوزونن،دهن مبارکشون رو هم با چسب ميبندن که نتونن بگن «مردمسالاری،حاگميت دوگانه،ايران برای همه ايرانيان»بعدبه ضرس قاطع دق ميکنند و خلاص اما اگر نشد علاوه بر تلاش های بالا بايد يکساعت بدون پلک زدن به عکسای احمدی نژاد،جنتی و مصباح نگاه کنن.ديگه سه سوت به فردوس برين مشرف ميشن
۲-خودکشی به سبک روشنفکران عرفی(به خاطر پوچی فلسفی):کشيدن پیپ،نوشيدن وايت هورس،خوردن بونوئل اسپشيال رو کنار ميذارن،به جای بتهون و برامس،جواديساری و جلال همتی گوش ميکنن،نه تنها ديگه نيچه و هايدگر نميخونن بلکه دانيل استيل و فهيمه رحيمی ورق ميزنن.ظرف سه روز کرکره جونشون پايينه،منتها برای تکميل کار بنا به سليقه يا شير گاز رو باز ميکنن يا ميرن وسط جنگلای شمال خودشونو دار ميزنن در حالی که وصيتنامشون تو دست راستشونه که بلا استثنا توش نوشته:«لطفا در پرلاشز ،زير تخم صادق هدايت دفنم کنيد»
۳-خودکشی عاشقانه(به خاطر شکست عشقی):تمام يادگاری های عزيز معشوق اعم از شورت توری،سوتين ،شلوار کردی،نواربهداشتي دست دوم،تيغ ريش تراش مصرف شده و...دور خودشون جمع ميکنند.بساط شمع و اشک و فروغ يا شاملو بنا به جنسيت هم براست. بعد همش ميگن خدايا يا اونو برگردون يا جون منو بگير! خدام يه بار لايی ميکشه،دوبار صبوری ميکنه،سه بار استغفرالله،بالاخره حوصلش سر ميره به عزرائيل ميگه پاشو برو جون اينو بگير که دهن منو سرويس کرد!
۴-خودکشی به سبک سربازان گمنام امام زمان(به خاطر تمام شدن تاريخ مصرف):برادر گمنام به هتل اوين سوئيت۵۹ هدايت ميشه بعد بهش ميگن مثل بچه ادم يا شام واجبی ميخوری يا به عنوان دسر شياف پتاسيم تو ماتحت مبارکت استعمال ميکنی والا حاج خانم مربوطت رو مياريم اينجا،تنبونشو پاپيون ميکنيم!برادر گمنام ناموس پرست ترتيب خودشو ميده و تصادفا فردا حاج خانم فوق الذکر به داشتن رابطه نامشروع با ابراهام لينکلن و ديويد بن گوريون اعتراف ميکنه!!
۵-خودکشی به سبک برادران غيور انصار:(به علت ياس دينی ناشی از اينکه چرا خدا مثل قوم عاد و ثمود ما بی حجابان بی غيرت چشم چرون رو پودر نميکنه):به خاطر قلمبگی نوستالژيکشون ميرن جنوب،بعد يه ميدون مين خنثی نشده پيدا ميکنن،به کمرشون نارنجک ميبندنو ميدون طرف ميدون مين.از سيم خاردارها به صورت عمودی رد ميشن،تو ميدون مين به صورت افقی غلت ميزننو در خاتمه برای محکم کاری می پرن زير يه تانک نيم سوزو ضامن نارنجک رو ميکشن.بعدها ازشون به عنوان شهيد تجليل ميشه،تيکه های شورت وزيرپوش نشستشون رو به عنوان تبرک ميفروشن و تا پسر خاله بقال سر کوچشون حقوق و مزايا ميگيرن و وزيرو وکيل ميشن
پی نوشت: خواهرکم!پيام پر مهرت واصل شد منتها من کمترين ،sms ندارم که جواب بدم.براتون شاديو دلخوشی از خدا ميخوام.لطفتون مستدام!
من اولم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ReplyDeleteاااااااااااااااااااا ... انگاری اولم ها ؟ تا حالا اينجا اول نشده بودم . استغفرالا . استغفرلا . برم توبه کنم !
ReplyDeleteخوشمان آمد !!!
ReplyDeleteسلام . ای جان . من ميميرم برا عاشقانه مردن . و نيگه داشتن بعضی يادگاريا و اينا . يه بار خواستم پرواز کنم نوار آموزشيم بالدار بود . نميدونم چرا تو ميدونی ؟
ReplyDeleteخودکشی به سبک ستاره:می ری سياری يه روستايی که ۳۰ کيلومتر راه خاکی داره....ساعت ۱۱ ميشه برنميگردی۱۲برنميگردی۱۳برنميگردی۱۴برنميگردی....کارت که تموم ميشهساعت۳ ستو تو دعا می کنی خدايا منو بکش اما تو اين گرما نمی تونم شيشه های اين جيپ رو ببندم......تو گرد و خاک! خفه ميشی
ReplyDeleteو اما خودکشی به سبک پسر رعدی( رعدانه سابق). جلوی يه عده دخترک زيبا روی خوش پيکر خوش لباس می رقصند و د رکنارت هم مقدار متنابهی از مارک ويسکی های مختلف و مشروبات الکلی هست. در آن طرف هم همه نوع سيگار از هاوانا تا ....بعد بهت می گن دست به هيچ کدوم نزن :((. ببين يه ادم دون ژوان عرق خور دودی اگه سر ۱ ساعت تلف نشد.اسمو می زارم عبدا..قرنه:))
ReplyDeleteولی من خودکشی روشنفکرانه رو هم دوس داشتم:))
ReplyDeleteمن گفتم تو رو اول ديدم يه جور و طور خاصی هستی .هی بال بال می زنی .نگوsmsنداری و غير معتبری:))
ReplyDeleteخودکشی به سبک آزاده جون: ۱ ساعت برنامهء زنده دکتر حمدی نژاد رو با عينک و در حالی که زل زدم به تلويزيون می بينم و بای باي
ReplyDeleteجالب بود.:)))) ميگم من خواهرانه يه چيزی ميگم و ميرم. تو رو خدا مواظب باش. اينقدر تند نرو. اون سميعی نژاد و امثالهم را هم همينطوری الکی به خاطر نوشتن چيزهايی بسيار معمولی فرستادند آب خنک بخورنا! خلاصه داداش جون بپّا...
ReplyDeleteباس آفلاين بخونم !
ReplyDeleteخودكشي به شيوه ورزشي : 1- دونده سرعت رو مجاب مي كنن كه ماراتون بدوه .2- دونده استقامت رو كاري مي كنن ركورد 100 متر رو تو مايه هاي 8 ثانيه برسونه ! 3- به مدافع مي گن بايستي به تيم خودت 20 تا گل بزني
ReplyDelete4- هندباليست رو مي فرستن تو استخر واترپلو بازي كنه 5- همون دونده استقامت رو تو فصل تابستون مي فرستن تو سالني كه وسايل گرم كننده به خوبي كار مي كند و هزاران پوشش عرق كرده ( كه قبلاً بوي ادكلن اون هم از نوع تندش می داده ) رو بر مي دارن مي زارن گوشه هاي سالن واسه اينكه نكنه دورهاشو بدزده و بهش مي گن باس 42.2 كيلومتر بدوي !
امير جان ايول .بسی حض(با ض یا ظ) بردم از اين ۵ی.
ReplyDeleteااااااااا...خودکشی به سبک ليدی های دربار لويی شانزدهم رو که نگفتی...حالا من چجوری بايد خود کشی کنم؟!!!!!!!!!
ReplyDeleteسلام امير جان...يه روش خودکشی هم می گفتی که به درد يه دختر تنها که هی وبلاگش هک می شه بخوره!!!!!! بابا آخر راه بود ها مخصوصا راه خودکشی اصلاح طلبان عزيز!!!
ReplyDeleteخود کشی به روش امير:تصميم می گيری ديگه سياسی ننويسی...........بعداز غم دوری سیاست يه جورايی يه چيزايی می نويسی که تابلو می شه.......!اما نمی میری ...یحتمل دوباره سياسی می نويسي....و بعد تبخير می شی!!!
ReplyDeleteمی گم تو به کدوم اين شکلها خود می کشی؟ اگه بيشتر از يکی از اين گزينه ها درست بود چی؟!
ReplyDeleteسلام داش امیر. یه چند وقت نیومدم، یکمی اراده عدم کانکت بخرج دادم.در مورد اون پست غر زدنت،یادته که:مَرده و دَرد.
ReplyDeleteدر مورد اون پست سینماییت: داش امیر بابا تو چقدر منوری.احساس می کنم این نوری که ازت ساطع میشه،یه جورایی شعله ی سوختناته...داش امیر، نگرانتم.
ReplyDeleteدر مورد طنزتم:به نظرم داری وارد قلمرو های بکری میشی.من واقعا معتقدم طنز تو از مزیت کاملا بدیع و غیر تقلیدی بودن بر خورداره
ReplyDeleteسلام ...وويييی ..ميبينم که زدی به سيم اخر .... پاينده باشی .... خيلی جالب بود ..دمت گرم ..خوشم اومد ... حال کرديم ...مرسی
ReplyDeletesalam doste aziz..... chetori?.... bloge zibayi dari.... tabrik migam.... pishe manam bia khoshhal misham nazareto bedonam.... movafagh bashi dar panahe hagh.....
ReplyDeleteبه نظرم خودکشی از دگر کشی بهتر باشه...نه؟
ReplyDeleteelham .... ;)
ReplyDeleteگفتی بونوئل ياد ام افتاد که من فيلم هاش رو می خوام....
ReplyDeleteنوشتت نه تلخ بود نه مثل عسل. يه چيزی تو مايه های گوجه سبز نوبری :)
ReplyDelete:)) اين تخمهای هدايت خيلی حال داد. ۲۰ بود
ReplyDeleteمیدونی امیر همه طنز تو یک طرف که نیشم تا بنا گوش باز شد.
ReplyDeleteاون کامنتی که اون پايين هست يک طرف.
ReplyDeleteکدوم فاهوس جان؟ همونی که منو با دراکولای محلشون اشتباه گرفته؟
ReplyDeleteسلام آقا امير ...اول ازهمه مرسی که بهم سر زدی . بعد هم در جوابت بايد بگويم خواهش ميکنم ؛ شما لطف داريد.به نظر من خودکشی به هر سبکی که باشه
ReplyDeleteواقعا بد؛ ترسناک....مثل هيولا .....قربان تو.
:)) دومی خيلی باحال بود . مخصوص:«لطفا در پرلاشز ،زير تخم صادق هدايت دفنم کنيد»
ReplyDeleteروشنفکرا اصولا همه کاراشون همينقدر ضايع س!!!:));)
سلام آقا امير. کاف تصغير که نبود، نه؟!!!!! حالا ما يه حرفي زديم چرا ميخواهي خودتو بکشي؟ هان؟
ReplyDeleteاميدوارم لحظه لحظه زندگيت پر از شادي و سربلندي و موفقيت باشه. خواهر کوچکت
الهام.elham
ReplyDeleteخوشمان آمد ...خوب بود پسر جان برای دريافت صله میتوانی يه دربار ما شرفياب شوی . موفق باشی و به من سر بزن.
ReplyDeleteخودکشی به سبکmehdi GOLD. فکر کن مهدی با يه گروه رفتن به گردش علمی، تو صحراهای يزد. بعد ناخوداگاه مثانه اين آقا بيش از حد پر شده و الان که آقا ضايه بشه هيچ جای هم نيست که بتونه تخليه بشه. از خدا فقط مرگشو ميخواد ولی باز خدا... تو اين فکر بوده که يه دفعه لب تابشو بيرون مياره و سريع ميره به اون توالت صحرايی، جای شما خالی ديگه از خودکشی خبری نيست تا دلتون بخواد ........ و مياد بيرون. حالا شما پيدا کنيد پرتقال فروش را؟
ReplyDeleteسلام خواهرکم!نخير اين کاف کاف تحبيب برادرانست نه کاف تصغير.شما و مهدی بزرگترای منيد سر کار خانم!دلتون شاد
ReplyDeleteامير جون يا اون روزی افتادم که با شرت من چای نبتون درست ميکردی با چه لذتی ميخوردی.... يادش بخير
ReplyDeleteخود کشی روشنفکرانه منو ياد اين فيلم انداخت.اگه نديدينش حتما ببينيد...زندگی پرفسور ديويد گيل...
ReplyDeleteدمت هات .. خيلی توپ بود ... فقط کاش به نام شرکت سازنده سوتين هم اشاره ميکردی!
ReplyDelete