آیا جنگ قابل اجتناب بود؟
در اواخر دههء هشتاد میلادی سندی در روزنامه کریستین ساینس مانیتور منتشر شد که نشان میداد صدامحسین در بخشنامهای به ستاد کل ارتش بعث به سال 1977 اعلام داشته اولویت ارتش، سمتسوی خرید تسلیحات و برنامههای نظامی باید به گونهای باشد که عراق قابلیت تهاجم به ایران و شکست ارتش شاه را داشته باشد. در حقیقت سیلی قرارداد الجزیره چنان گونهء صدام را سرخ کرده بود که بی جبران آن امکان پرو قبای بیصاحب عبدالناصر و رهبری جهان عرب را باید به گور میبرد. در عین حال سقوط حکومت پهلوی پایانی بر عصر صلح ایرانی در خلیج فارس بود و خلاء قدرت پیش آمده باید در هر حال پر میگشت. در کنار این رفتار فاجعهآمیز اشغال سفارت آمریکا در ایران هرگونه همدلی جهانی با ایران را از بین برده بود. با کنار هم گذاشتن این 3 ماجرا به گمان من جنگ قابل اجتناب نبود. روند انقلاب ایران مثل تمام انقلابهای بزرگ جهان یک درگیری خارجی را اجباری ساخته بود. میتوان استراتژی صدور انقلاب، دانشجویان سابقن در خط امام یا فلان سفیر و وزیر را مقصر قلمداد کرد اما در واقع شرایط ژئوپولوتیک خاورمیانه و سیاستهای جهانی دستبهدست شور انقلابی آحاد امت همیشه در صحنه؛ جوی را ساخته بود که در آن گریزی از چنگ با عراق نبود
No comments:
Post a Comment