Thursday, September 6, 2012

خانه

خانه یک مفهوم روانیست به گمانم، یعنی فرق می‌کند خانه با منزل. خانه شبیه مادر است، شبیه آغوش، رحم، دریا، زمین. خانه آن  تلاقی دشوار امنیت و ناامنیست: بودنش ایمنت می‌کند و نبودش مضطرب. خانه می‌شود همهء سهم آدمی در آرامش، برابر جهانی که هی تندتر میچرخد و تلخ‌تر. خانه سپرست برابر باد بد دهن. خانه همه چیز روح انسان است وقتی پناه و پناه‌گاه می‌جوید...این‌طوری که نگاه کنید بی‌خانمانی هم یک مفهوم روانی است. آدم گاهی خانه را میان جانش، در عمق روانش گم می‌کند بعد همه جای جهان برایش غریبه است: تنهاست، ناامن، رها شده، سرگردان

No comments:

Post a Comment