تا برگردی و عشق قسمت کنی
انار دوشیزه به پاییز رسیده است
طلیعه ی نور
کامل ترین تولد روز است
تا برگردی و عشق را قسمت کنی
روشنایی باکره به ظلمت رسیده است
اما زنی تو، زن
که نه پاییز و نه ظلمت
جهان در تو و از تو زاده می شود، زاده می شود
تا من از فرصت پا در گریز حیات
تقسیم عشق را بیاموزم
تقسیم کلمات را در ترانه ای که تویی
و تو باشی در باد جامه دران
که مرا می شناسد باد
او خطبه خوان رسیدن است
مهر تو آب است...آب ای تو تمام تشنگی، آب
از بادیه ها که می گذری
جهان، نظرباز وزیدن من و تن من است
که من از آخرین غسل می
از مزار خویش باز می گردم
عاشقانه های ابونواس اهوازی- بازسرایی سید علی صالحی
تکه های دل من را تو به چه میبندی؟
ReplyDeleteبعد از نمیدونم چند وقت اومدم نت دیدم همه یه جورایی پاییزی شدن .
ReplyDeleteخیلی بکر بود
لایک هشتا
ReplyDelete