من پیشنهاد می کنم قبل از خواندن این پست، نوشته سرکار خانم میرزاده را مطالعه فرمایید. فشرده اش اینکه نوشته اند پدر مادر های ایرانی یا ترک یا حتی آخرش آمریکای لاتینی و خلاصه اش کنم جهان سومی، بچه هایشان را بد تربیت می کنند و پدر و مادر های آلمانی- خدا عمر و عزت شان بدهد- اسطوره های تربیت کودکان و اینها، هستند و در خاتمه نتیجه گرفته اند کاش ابتدا والدین ایرانی یا جهان سومی تربیت شوند.
من پدر و مادر های ترک و عرب و آمریکای لاتینی و اینها را که نمی دانم، اما والدین ایرانی را انقدر که دیده ام و شناخته ام همچین شبیه هم نیستند که بشود یک قالب یا الگو از آنها ساخت و گفت این پدر ایرانی و آن مادر ایرانی است و فاتحه. فکر می کنم آدم ها و ویژگی های فردی شان با همه ی تفاوت هایی که یک انسان را منحصر به فرد می کند در نحوه ی سلوکش با فرزندان موثر خواهد بود. شاید بشود این وسط از فرهنگ ایران و آلمان به عنوان دو مشرب متفاوت نام برد. یکی با عصر مدرن سازگار تر است و دیگری هنوز در حال گذار که چه عرض کنم، حیران و سرگردان میان سنت و مدرنیته. با این حال اینکه الگوی تربیتی که در آلمان مثلن جریان دارد کاملن صحیح و ورژن ایرانیش انقدر نکبت است که خانم میرزاده توصیف کرده، برایم جای سوال دارد. یعنی آن بچه ها با آن سبک تربیت همه خوشحال و شادمان و خوشبختند؟ یعنی همه ی والدین آلمانی توی کیفشان مداد رنگی دارند؟ حتمن آن هیولای اتریشی که سال ها به دخترش تجاوز می کرده هم مداد رنگی فراوان داشته نه؟ اصلن این طور جمع بستن آدم ها و تحقیر یک فرهنگ بدون در نظر گرفتن ضعف ها و قوت هایش خیلی عصر استعمار را یاد آدم نمی آورد؟
حالا اینها همه بخورد وسط فرق سرم. کثیری از بزرگان وبلاگستان برداشته اند این پست را شر کرده اند بدون یک خط نوت یا توضیح یا کامنت یا هیچ چیز دیگری...خوبید بابا جان ها؟ آلمان خونتان زده بود بالا امروز؟ ما همه انقدر بد بزرگ شده ایم؟ هیچ چیز خوبی توی تربیت ما نبوده؟ آلمان خوب، ایران بد؟ این تذهبون مال همین وقت هاست نه؟
مادر آلمانی بچه را وادار می کند با وجود تمکن مالی تابستانها روزنامه بفروشد و شیر پخش کند مادر ایرانی حاضر است کلفتی کند اما آب توی دل بچه تکان نخورد.
ReplyDeleteمادر آلمانی 18 سالگی بچه را پرت می کند بیرون مادر ایرانی تا زمانی که نفس دارد پشت بچه اش ایستاده است
اینها و خیلی نمونه های دیگر را هم اگر اضافه می کرد آدم دلش نمی سوخت از این همه بی انصافی
البته اون کارهایی که آلمانیه می کنه هم بد نیست فقط مقایسه دو فرهنگ مختلف و انتخاب خوب و بد بینشون اساسا کار اشتباهیه
ReplyDeleteآقا این کلی گویی و جمع بندی و اقعن مسخره هست... خوب این چه جور مقایسه کردنه؟
ReplyDeleteنسیم جان تو هم داری مقایسه می کنی کمی صادقانه ببین بچه های ما تا چه سنینی هنوز وابسته به والدین هستن؟پسرهامون کم از دخترها ندارن ماشالا
ReplyDeleteمن اون فرهنگو نمی شناسم ازش هم دفاع نمی کنم اما یادگیری استقلال و پول سازی و این مسائل که از شروط اصلی ورود به ego world محسوب ميشه در فرهنگ تربيت ما ايراني ها جاي مناسبي نداره.ما نبايدهمه چيزو عاشقانه و احساسي كامل بينيم.
ولي واقعا من هم با كلي گويي و مقايسه و اينجور خودزني مخالفم
راستش من هم امروز دربارهاش زیاد فکر کردم. البته این حس آلماندوستی و ایرانستیزی رو خیلی ازش نگرفتم. واسه من دو مدل رفتار بود که یکی رو اسمش رو گذاشته بودند آلمانی و یکی دیگه رو ایرونی. من هم با این شیوه اسمگذاری مشکل دارم البته ولی مشکل اصلی من جای دیگه است. مشکل من اینه که خیلی سادهلوحانه است فکر کنیم با یه مدادرنگی دست بچه دادن میشه از ورجهورجهاش جلوگیری کرد یا با دستمال دستش دادن حس مسوولیتپذیری توش به وجود آورد. همه میتونیم این روشها رو امتحان کنیم و ببینیم اون اتفاقی که مد نظرمونه پیش نمیاد. از طرف دیگه من این نگاه به تربیت بچه رو میپسندم که باهاش شبیه یه بازی دینامیک و ادامهدار برخورد بشه. مثلن همهی ما مسوولیتپذیری رو یه صفت خوب میبینیم. به جای اینکه به بچه بگیم مسوولیتپذیر باش از همون بچگی فهرست مسوولیتهاش رو یادآورش بشیم و ازش بخوایم. باهاش بازی مسوولیت بکنیم و بهش نشون بدیم کار درستش میتونه پاداش داشته باشه و کار غلطش میتونه ازش پاداش رو بگیره. کسی فکر نکنم باور کنه هیتلر اگر هیتلر شد دلیلش این بود که مادرش دماغش رو نگرفت و اون یکی پسره اگه معتاد شد دلیلش این بود که مامانه زیاد دماغ
ReplyDeleteمن بی طرفم!
ReplyDeleteمن فکر می کنم اگر کسی رفتار پدر و مادرهای امروزی رو با کودکش از نردیک دیده باشه حق میده به اون نوشته...احتمالا اکثرا بخاطر کودک سالاری غلط حاکم بر جامعه این مطلب رو شر کردن نه شیفته گی به فرهنگ غرب
ReplyDeleteلطفا شما مواظب فرق سرتون باشید.طرز تربیت پدر و مادرهای ما با والدین نسل جدید زمین تا آسمون فرق میکنه!
به نظر من بی انصافی نیست. من محقق نیستم ولی یک نگاهی که به اطرافم نیندازم پدرها و خصوصا مادر هایی رو میبینم که با محبت و دلسوزی بیش از حد و تا حد زیادی غیر کنترل شده هم به فرزندانشون ضربه میزنند و اونها رو متوقع و وابسته بار میارند و هم به جامعه ای که فرزندانشون رو تحویل میدهند... همیشه استثنا وجود داره(مثل اون مرد اتریشی) یا مثل مادر بزرگ من!(که با اکثر مادرهای اطرافم متفاوت بود) ولی کلیت رو همیشه میشه مقایسه کرد
ReplyDeleteخوب من هم حالا میخوام با تجربه ای که این دو سال از زیر نظر داشتن نسبی فرهنگ این آلمانیها داشتم براتون بگم. امیر جان میدونی من یه جورایی تعصبهای خاص خودم رو نسبت به فرهنگ ایرانی دارم اما خیلی هم سعی میکنم این باعث نشه در مورد فرهنگ تربیتی اقوام دیگه منکر نقاط قوتشون بشم و در این بین هم توجهم بیش از هر چیز به نحوه ی تربیت بچه هاشون جلب میشه.
ReplyDeleteبرای اینکه این کامنت خیلی طولانی نشه به زودی تو وبلاگم با لینک به این پستها مطلبی خواهم گذاشت.