Saturday, April 8, 2006

چشم بستن بر انسان

پشت به نور/دل سپرده به همهمه خفاشان تنهايی/محو در هياهوی دود/ميانديشم/آنک انسان/اينک شرم!

6 comments:

  1. ردپاي ايامApril 7, 2006 at 6:04 PM

    چقدر این روزا حرف برای نگفتن زياده !........دل قوی دار!

    ReplyDelete
  2. اقا من پست قبلتو خوندم و خودمو يجورايی شامل پی نوشت ۳ دونستم! // نميدونم خوندی پست جديدمو يا نه ولی قبل اينکه بخونم اينو اونجا واست دو خط نوشتم ... اگه خوندی که هيچی ولی اگه نه بخون و بدون که احساسم حقيقتا و بدون ذره ای اغراق در موردت چه جوريه .. مخلصيم .. يا علي

    ReplyDelete
  3. سلا م پست قبليت كه خصوصي بود چيزي سردرنياوردم مثل هميشه خوب ودلچسب بود نوشته هات

    ReplyDelete
  4. سلام. ای بابا تو هم دودی شدی ؟ امان از ژغال خوب داداش . زياد فکرشو نکن اين هم بگژرد .

    ReplyDelete
  5. ببین چند هزار چشم ...

    ReplyDelete
  6. پشتم لرزيد...

    ReplyDelete