چرخی که ميزنم در جهان اخبار،دلم ميخواهد چشمهايم را بگيرم و بروم جای دنجی مخفی شوم.جای امنی که نه خبری از اقای احمدی نژاد باشد نه از ملتی که هفده ميليون نفرش به اين جرثومه حماقت رای داده...واقعا مضحک ترين حرف اين روز ها اين زمزمه مشئوم«ما سياسی نيستيم»است.دوستان من! بمب و موشک که از اسمان امد نمی پرسد چه کسانی سياسی بودند که برود بخورد وسط فرق سر انها.از تحريم که کودکانمان بميرند سياسی و غير سياسی در کار نيست.سيصد ميليارد تومان ضرر جلو نکشيدن ساعت را فقط سياسيون پرداخت نميکنند.سکه طلای دويست و ده هزار تومانی ارتباطی به سياسی نويس ها ندارد.تشديد تحديد و تهديدازادی های فرهنگی و اجتماعی در لوای مبارزه با بد حجابی و نشر اکاذيب به خداوندی خدا فقط شامل حال سياسيون نيست...يعنی واقعا يک ملت انقدر بايد دور از واقعيت ها باشد...چهار نعل داريم به سمت دايره بسته خشونت،تحجر افسار گسيخته،تورم خرد کننده و در يک کلام نابودی پيش ميرويم.اينجور که حضرات ميتازند خدا هم کاری از دستش برای بهبود اوضاع بر نخواهد امد!
پی نوشت ۱:چرا انقدر عصبيم؟صبح خبر توقف پروژه توليد ال نود در ايران را شنيدم.اين يعنی حذف يک ميليارد يورو سرمايه گذاری مستقيم خارجی و لااقل پنجاه هزار فرصت شغلی.بعد خواندم که اقای احمدی نژاد در فشانی فرموده اند برای اينکه افزايش بهای نفت به ملل فقير فشاری وارد نسازد دولت تصميمات خاصی را به اجرا خواهد نهاد.اين يعنی دوباره بذل و بخشش دلار های نفتی به ابوهای فلسطين و غيره و غيره.يادم که می افتد فقط يک ميليون رای ميخواستيم تا از شر نکبت اين مردک و چکمه پوشان حاميش در امان باشيم دلم ميخواهد خرخره هر چه تحريمی است را بدرم.
پی نوشت ۲:به اين پست ميگويند فرافکنی!وقتی دنيای ذهنيت اشفته است بهترين راه حل فحش خواهر مادر دادن به دنيای بيرونيست.پس تا اطلاع ثانوی من فحش ميدهم پس هستم!
آخ با اون قسمت خرخره جويدن تحريمی ها بد جور موافقم ها بدجور
ReplyDeleteفحش های خواهر مادر مال پست بعديه؟برای اون خرخره هم من دندون هام خيلی تيزه می تونی رو منم حساب کنی
ReplyDeleteدادا با پوزش و سلام مجدد........ گويا لينکی که دادم را سانسوريدند ........ احتمالا واسه تعدی به ساحت مقدس و نورانی برخی ها .. به هرحال نشد که بشد ... من بعدا اگه فرصتی بود و مجالی در باره شعاری که اين روزها ورد زبون همه هست و گويا که افتخاريست و اصالت و نجابت اشرافی برای گوینده پدید میاورد در باره تبری از سياست که بسيار بين ملت رايج شده .. چيزکی می نويسم . اگر عمری و مجالی بود ........
ReplyDeleteاين پستت واقعا " جانا سخن از دل ما ميگوئی " هست .... يه نظريه ای که اين روزها بسيار رايج هست همينه و همه جا ميشنويم و بيشتر در وبلاگها و تا حدی هم در ميان کامنتورها ميبينيم .... من به هرکسی حق ميدهم که هر گونه می خواهد بيانديشد اما بحث بر سر تلاش برای ارتقا اين پندار به يک فضيلت هست .. امروزه روز تکرار اين شعار و تظاهر به بی خبری از آنچه که در پيرامون ما ميگذرد دارد به يک فضيلت .. يا چه ميدانم به يک تفاخر يا به به يک نوع Nobility اشرافی تبديل ميود .. من هرگز قصد توهين يا جسارت به اين دوستان را ندارم ..... اما همينطوری که خودت ميگوئی اين حرص منو در ميارد . انگاری داستان کبک هست و برف ... گويندگان بر اين باورند که اگر اين شعار را به هر عنوانی و نيتی تکرار کنند به يک نوع خلوص يک نوع برتری و پیرایش و برائت از اين آلاينده های پست زمينی دست مي يابند . حال آنکه دوستان عزيز آنکس که می پندارد که سياسی نيست و سياسی فکر نمی کند ( منظورم اصلا عمل سياسی نيست فقط تفکر سياسی ) به بيرحمانه ترين شکل به بدترين شيوه ای حتمن مورد سوءاستفاده بسياری از سياستمداران در قدرت قرار ميگيرد ..
ReplyDeleteتصور برخی بر اين هست که با گفتن ما سياسی نيستيم فقط و فقط با گفتن اين حرف سياسی نخواهند بود .....نه هرگز .... اين نظر کاملا نادرست هست .... چه بخواهيم چه نحواهيم چه در کوران حوادث باشيم يا در بی خبری از تحولات پيرامون خود اين سياست هست که در پنهانی ترين زوايا در جزئی ترين امور حتی شخصی و فردی ما دارد مداخله ميکند . خواه بخواهيم خواه نخواهيم .....حتی همين انديشه فضيلت دانستن سياسی نبودن و بی خبری از کنه وقايع پيرامون ما ناشی از عمکرد يک سياست بسيار آگاهانه و حساب شده ای هست که بسياری از جمعيت کشور ما را تبديل به اکثريت خاموش بکند و در غياب حضور و عدم آگاهی اکثريت خاموش هر چه بخواهد با اين مردم بکند ......
ReplyDeleteشايد گويندگان اين انديشه برا اين باورند که سياسي يعنی کسی که در صف مقدم مبارزه باشد يا لزوما يک چه گوارا وطنی باشد ....... نه .... من اينگونه نمی پندارم .. آگاهی از رويدادها و سمت سو تحولات و رخدادها و وقوف به راستای که ميبرندمان حتی برای برخی کافيست .... به گفته "ظريفی من برای هر چيزی حاضر نيستم که هزينه های گزاف بپردازم " هيچ کس از همگان انتظار قهرمان شدن ندارد .. اصلا نيازی به قهرمان نيست ... کافی است بدانيم و بيانديشيم و اجازه ندهيم که نيروهای از ناآگاهی ما برای به مسلخ بردن نه فقط ماها بل آيندگان استفاده نکنند ...و به قول همشهری های ما بجوریم که درست چیست و نادرست کدامست .. با پوزش از پرگوئی و هر نوع جسارت احتمالی
ReplyDeleteey baba ,,,cheghad ghor mizani to?!!yeki nis bege akhe to khodet chi kar kardi ke inhame tavagho dari ?!!khodayish too in taghriban 30 sal omret joz negh zadan kare digam kardi ?!!bayid midunam
ReplyDeleteنه عزیزم اينها فرافکنی نيست عين واقعيته.. واقعيتی تلخ... اما حسرت اون يک ميليون رو هيچوقت نخور چون اولا خلايق هرچه لايق ثانيه اين خانه از پايبست ويران است...
ReplyDeleteقبلا بگم كه ميدونم فكر ميكني من يه فرد متحجرم با اين افكارم ولي من اين شرايط كنوني رو حاصل سالها چرت و پرت ميدونم
ReplyDeleteامير جان .خرخره ی من را به ليست ات اضافه کن. من به هيچ وجه گمان نمی کنم که با يک ميليون رای اضافی می توانستيد جلوی آمدن ا.ن. را بگيريد ولی معتقد هم نيستم که بگذاريم مملکت آن قدر درب و داغان شود که آن ۱۷ میليون از خواب جهالت بيدار شوند ـ اگرچه عده از آن میان که خودشان را به خواب زده اند و با صور اسرافیل هم بیدار نخواهند شد..ـ بايد بگويم سخت با تو همدل هستم که بايد به نحوی اعتراض کرد و سياست مداران را به حال خود رها نکرد ـتا هر چه بیشتر گند بزنند به این سرزمین ابا و اجدادی ـ ولی ...
ReplyDeleteمن به مسير ناهموار و کند و دشوار دموکراسی معتقدم به گمانم اين روزها کسانی بر سر کار آمده اند نماینده ی مردمی هستند که فکر می کنند ۲۷ سال حق شان خورده شده و آن ها فقط گوشت دم توپ بوده اند تا روی مين پاره پاره بشوند.فکر می کنند ا.ن. نماينده ی بر حق شان است چون بد لباس می پوشد ـآن مستضعفين جز ژنده چيزی ندارند که بپوشند ـساده حرف می زند و به ان ها غرور از دست رفته ی شان را باز پس می دهد تا باز به دهان امريکا مشت بزنند.و به اصطلاح سينما و پپسی و کار را قسمت می کند و حق آن بيچاره ها را هم می دهد. من معتقدم به دليل اينکه اين نظام از پايه موريانه-خورده است اقتصاد اش از پایه ويران است ومعجزه هم ديگر اثر نخواهد کرد و آن ۱۷ ميليون لازم بود چنين تجربه ای را کسب کنند تا کمتر گول وعده های تو خالی را بخورند.
ReplyDeleteما به سال های سياه دهه ۶۰ بر نخواهيم گشت وقوع جنگ را هم کمی بعيد مي دانم ولی تحريم ـ که می تواند در دراز مدت صد بار بدتر از جنگ باشد ـدر دو قدمی ما است.۲۷ سال اسيد پاشی و شلاق و فحش و حراست و توسری اين طره موی دختران ايرانی را زير روسری نبرد آقايان بيهوده رجز می خوانند .اين نسل بدون ارمان های سرخ و سبز همين جوان های ۱۷ ساله دست پروده های نظام اسلامی سرکش تر از پدران شان هستند و نسبت به ازادی های شان حساس تر اند.همه ی اين جنجال ها ـ حجاب و فلسطين هولوکاست انرژی هسته ای ـ برای اين است که ملت از ا.ن. نپرسند پس کو آن فرصت های شغلی رفاه مبارزه با فساد اقتصادی پول نفت وسط سفره .(زیاد حرف زدم .تن ات سلامت و دل ات خوش .خرخره من هم ياد ات نرود.)
ReplyDeleteهيچ فرقی نمی کرد که تحريمی ها هم رای بدهند يا ندهند قرار از پیش ؛ چيزی ديگر بود!!
ReplyDeleteخب اگه اجازه بدين تا فرصت هست و کسی خرخره منو نجويده حرفم رو بزنم و بعدش هم برم که يه عبارت مترادف <من سياسی نيستم> پيدا کنم که خيلی ضايع نباشه و يه کمی نوتر و روشنفکرانه تر(!) باشه.
ReplyDeleteراستش حرفم اينه که اينجوريا که بوش مياد (بو که چه عرض کنم.. اينطوريا که گندش دراومده) يه عده بدجوری رودست خوردن... (منظور ۱۷ ميليون خواهر و برادر هموطن است) ... اين وسط فقط يه بحث ديگه ميمونه و اون اينکه چه تعداد از اين ۱۷ ميليون جزء آن عده انسانهايی هستند که معتقدند وقتی آدم کاری را شروع کرد بايد تا تهش بره وگرنه خدای نکرده زبونم لال ميشه اهل کوفه و بعد ديگه آخ آخ آخ...
شکر خدا من که جز تحريميون نبودم و با شهامت به اين جرثومه حماقت رای دادم.فلذا گلوی بنده از هر گونه تعرض مصون می باشد:))
ReplyDelete..سلام...با با بی خيال..حالا هر چی دوست داری فحش بده تا خالی شی...
ReplyDeleteمنم آپم..
ناراحتی و عصبانيت دردی رو دوا نميکنه.فقط به خودتون صدمه ميزنيد و بس... متاسفم :(
ReplyDeleteامير عزيز دلم می خواست اين پست رو می بردم به همسايه ساده لوحم نشون می دادم ديروز وقتی من رو توی کوچه ديد و مطلع شد که هنوز بيکارم گفت انشاالله به برکت وجود اقای احمدی نژاد به زودی کار پيدا می کنی طفلی داره سعی می کنه مملکت رو سر و سامان بده /جدی با اين آدم های چشم و گوش بسته تو چرا اين قدر حرص می خوری مردم ما همين ها هستن که خيلی هاشون فرق دروغ و ريا و صداقت رو نمی تونن تشخيص بدن / مواظب خودت باش حرص هم نخور موفق باشی
ReplyDeleteجالب اين جاست که هيچکس به اندازهی همون حاشيه نشينها و روستاييها و قشر متوسط رو به پايين٬ از اين حماقتها متضرر نمیشه و هيچکس هم به اندازهی اونها طرفدارش نيست. عجب مملکتی داريم به مولا. آدم شاخ که خوبه٬ برج ميلاد رو سرش سبز میشه.
ReplyDeleteبه قول تو تو ااين گير و دار٬ همه مثل مرغ رفتن کله و جیکشون هم در نمیاد. انگار نه انگار که داریم دستی دستی بدبخت میشیم. جالب اینکه هنوز ملت دارن ذوق اون یه تیکه کیک زرد لعنتی رو می کنن که معلوم نیست از کدوم جهنمدرهای گیر اینها اومده. خیلی حالم گرفتهس برار! خیلی!!!
ضمنآ قسمت دوم «توهم در کالبد جامعه ی ایرانی» هم آورده شد. منتظر حضورتم... یا حق!
ReplyDeleteزرت و پرت های عصبانيت ۲ :
ReplyDeleteامير جان . بنده با کمال ميل نقش يه تحريمی در دسترس رو بر عهده می گيرم . شما بفرما خرخره ما رو بدر ببينم به کجای مهرورزی رييس جمهور برميخوره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ReplyDeleteیه راه دیگه هم داره . شمایی که انقدر سیاسی و مطلع و آگاه و فهمیده و منور الفکری که شعور ! تحریمی نبودن رو داشتی بفرما یه راه حل پیشنهاد کن ببینم کدوم کار کردنی هست که ما ملت گوساله انجام نمیدیم و موجبات ازردگی خاطر شما رو فراهم می کنیم ؟!!!
ReplyDeleteیه سال از انتخابات گذشته امیر . جدال سر درستی یا نادرستی اون انتخابات دیگه خنده داره . کار یه ادم پخته که اصلا نیست . چرا تو این موقعیت اختلافات رو تازه می کنی ؟ که چی ؟ صفحه خصوصی ته . باشه . حق داری . اما محض اطلاع صفحه خصوصی ات اگه بخواد به اتهام زدن بگذره برخلاف خواست و تصورت کمکی که نمی کنه هیچ . یه مانع و سده مثل همه ی موانع دیگه . ما تو این کشور ادمایی داریم که میرن تو عملیات استشهادی ثبت نام می کنند . تو این وسط گیر سه پیچ میدی به اون عده ای که حالا دست کم با یه تفکری حتی اگه بگیم غلط انتخابات رو تحریم کرده اند !!!
ReplyDeleteعصبانی بودی . منم اعتراف می کنم عصبانیم . از همه این چیزایی که تو رو عصبانی کرده عصبانیم . حالا عصبانیت از نوشته تو هم رفته روش . نمی خوام چیزی بگم که یه دوست عزیز رو ازرده خاطر کنه . به شرطی که دوست عزیز هم چیزی ننویسه که دوستان عزیزی رو ازرده خاطر کنه . لطفا اون جواب دوستی به جای خود رو هم بهم نده که اصلا نمی پذیرمش . اصلا نمی پذیرمش . چون خودم الان با اینهمه عصبانیت دارم سعی می کنم چیزی ننویسم که جریحه دارت کنه . اینا رو از طرف یه دوست بخون . زت زیاد !
ReplyDeleteراستی برو خدات رو شکر کن که آغوش امن يه دريا پری رو واسه مخفی شدن داری . اینهمه هم به اعصابت فشار نیار . کلهم زنده گی رو که ازمون گرفتند . یه دل خوش می مونه گاهی که باید دو دستی بچسبیم از دست نره . از دست نده !
ReplyDeleteاقای امير حتما چشمهایت را بگير و برو يک جا مخفی شو که نه خبری از جرثومه حماقت باشه نه خبری از ادمهای مثل تو . نه اينگه بخوام ازش حمايت کنم که اگر بکنم اگاهانه و اگر مخالفت منصفانه . نه مثل تو که ميخوای ادای پست مدرنيست ها رو در بياري. تو از سياست چيزی نميدونی . نه ما تحريم ميشيم و نه بمب سر ما فرود ميايد. کسی ميگفت خدا کنه که اگر قرار بمبی منفجر بشه سر امثال شما منفجر بشه که من ميگم نه چون ادمای مثل شما بايد باشند تا خوبها معنا پيدا کنند . هر چند که شما در جمع اقليت خودتون جز بهترينها هستيد. ادله شما اينه که سکه قيمتش رفته بالا . که اگه باباتم رئيس جمهور بودو نفت قيمتش هفتاد دلار بود باز هم همين بود. ميدونی ادمهای که هميشه بهشون تهمت بسته بودن و تحجر خورده تاريخ ساختن يا خوب يا بد .اميد دارم روزی نرسه که تو چشمهاتو از حدقه در بيا ری و با حسرت به اين ها نگاه کنی..بزار از امريکای که تو از ازش حمايت ميکنی حمايت کنم .حمله نظامی امريکا به افغانستان و عراق تنها برای يک کشور سود اور بود ه و اون کشور ايرانه..البته تا الان..به يمن وجود بچهايی که پشت در های بسته فکر ميکنن ..اگه بخوام در مورد اصلاح طلب ها حرف بزنم....
ReplyDeleteمطمئن باش از تو بيشتر در مورد کارهای مفيد شون ادله ميارم ...( من خودم يک اصلاح طلب هستم)کسی که دو دوره به خاتمی رای داد...برو فحش خواهرومادر به تمام دنیا بده و هر چی ليچار بلدی بار من و تمام ذره ذره اين کوکبه کشدار.کن........اره همه سياه تو يه تيکه نور کوچيکی که ميتابه ولی حيف که ديده نميشی ..اما من ميبينمت برادر
ReplyDeleteگمنام خيلی عزيز!چشم حتما فرمايشات شما رو چراغ راه اينده خواهم ساخت.ممنون که چشم من کور دل رو با اين ادبيات مشعشع به حقيقت باز کرديد
ReplyDeleteنگاه جان!اينجا وبلاگ منه.اين برای بار هزارم.هر وقت هر چی دلم بخواد توش مينويسم.اينجا روزنامه نيست يا راديو يا هر رسانه عموی ديگه.تازه خوب تهش نوشتم که عصبانيم ميخوام به زمان و زمين گير بدم شما به دل نگير!
ReplyDeleteاميرم . خوب شد ياداوری کردی اينجا وبلاگ توئه . من کودن بعد دو سال وبلاگ نوشتن حد و حدود خصوصی نوشتن ادما رو نمی دونم ظاهرا !!! نوشته هام اصلا هم بی انصافانه نبود . شايد ظرافت لازم رو نداشت چون بايد می ذاشتم عصبانيتت بگذره ... اما بهرحال در اصل ماجرا که از بالا نگاه کردن توئه به هرکسی که مثل تو فکر نميکنه ( در اين زمينه خاص ) تفاوتی ايجاد نميکنه . اما بنده شکر خوردم اظهار نظر کردم . نمی دونم چرا حس کردم ممکنه لازم باشه زرت و پرت کردنم . اونم منی که ترجيح ميدم چشمم رو ببندم به اوضاع اين روزا و دست کم وقتی کاری ازم برنمياد حرص هم نخورم . خزعبلاتم رو هم پاک کن . همه سعی ام رو می کنم ديگه درباره مسايل خصوصی ات اظهار نظر نکنم . زتت زياد داش امير . دوستانه ی دوستانه .
ReplyDeleteالان که کامنت پايين رو می خونم می بينم بازم لحنش سخت تر از اونيه که می خوام . هيچ کدوم از حرفام رو پس نميگيرم امير . معتقدم همه شون حرفاييه که يه دوست بايد بهت بگه اما قبول دارم بی ظرافت عمل کردم و بايد صبر می کردم تا عصبانيت امروزت بخوابه . خب ؟
ReplyDeleteفحش بده امير جان که هيچ فايده ای هم نداشته باشد حد اقل شايد و تنها شاید دل هايمان کمی و تنها کمی خنک شود...
ReplyDelete-- به اين پست با اجازه لينک می هم هر چند که نود درصد خوانندگان وبلاگ من اول می آيند وبلاگ تو را می خوانند...
آقا يا خانم گمنام عالی بود.
ReplyDelete((: برادر . تو هم خوشی ها . کامنتدونی ات رو غير فعال می کردی برات اف ميذاشتم خب ((: راستی ، گزارش خبری ديشب رو ديدی ؟؟؟؟ باور کن امير هرچی سعی می کنم نگران بشم اوضاع فکاهی تر از اين حرفاست . فقط خنده ام ميگيره . تو هم يه ريزه بخند . وقت واسه عصبانيت زياده .
ReplyDelete