Wednesday, September 26, 2007

شوق زيستن

کودک می شوم در پرتو چشمانت/میدوم شادی کنان و کشف میکنم /خلوص باز یافته کودکی را

ایمن می شوم در حریم دستانت/غصه ها را به این سوی حصار امن مهرت /راهی نیست

خودم می شوم در هرم نفسهات/پیدایم می کنی لحظه به لحظه و من/بودنم را جشن میگیرم

12 comments:

  1. خوشحالم

    خوشحالم

    دوست داشتم اين پست رو خيلی

    خيلی

    ReplyDelete
  2. امير جان يه پولی بده من هر روز اينجا اول شم که جنگ و دعوا راه نيفته

    ReplyDelete
  3. ديوا جان!اينجا هميشه گلناز اوله،وجهش هم از قبل دريافت شده...شرمندم

    ReplyDelete
  4. چقدر چقدر چقدر خظ دوم رو دوست دارم... پايانش عاليه

    ReplyDelete
  5. ديوا جان الکی که نيست عزيزم

    ReplyDelete
  6. گلناز به من فخر فروختی ؟

    ReplyDelete
  7. ديوا جان!فخر فروشی و اين حرفها در کار نيست...مساله اول شدن گلناز اينجا خيلی خفنه و توضيحش هم خفن تر...من با بقيه بچه ها صحبت ميکنم شما بری اونجا اول شی

    ReplyDelete
  8. و من اين روزهای گم شدن عجيب آسوده ام....

    ReplyDelete
  9. از ظاهر اوضا اينه که اخلاقت خوشه ...

    ReplyDelete
  10. زيستن.٬خوبه.٬

    ReplyDelete
  11. اميرجان و نگاه عزيز، يک اشتباه فاحشی شد تووی کامنت ۳ پست پايين تر امير که من نوشتم، من اصلا به تيتر پست نگاه نکردم که خطاب به چه کسانی هست، به خيال خودم امير درباره احمدی نژاد و خبرگان و کلا عوامل رژيم حرف زد و منم رو اين حساب اون کامنت رو نوشتم، فقط خواستم بگم جريان از چه قرار است.

    اميرجان مثل اينکه اين کامنتدونی تو به من نميسازه!! بهتر است از به بعد آسته بيام آسته برم..

    خوش باشی

    ReplyDelete
  12. من فهميدم شری جان منظورتو...هر جور صلاحه

    ReplyDelete