Saturday, October 10, 2009

دیگه نه انقدر

من نمی دونم اینایی که میان هشت خط فینگیلیش کامنت میذارن بعد به آدم بد وبیراه می گن دقیقن منو چی فرض کردن؟


وجدانن فکر می کنین من می شینم با زجر هشت خط متن حاوی «توی فلان فلان شده» می خونم آن هم به خط فینگیلیش؟


یعنی من انقدر مازوخیست به نظر میام؟

5 comments:

  1. حمایت حمایت

    ReplyDelete
  2. خب در ارتباط با پستی که در مورد اون دختر نوشتی .همه نظرات رو خووندم خب گاهی این اعترافات نوعی سبکی میاره که آدم رو از عذاب وجادن راحت کنه. نمی‌خوام شلوغش کنم اما به نظر من شکستن و خرد کردن غرور و احساس یک آدم به خصوص یک زن کمتر از قتل نفس نیست چون زنها در عشق مرادنه‌ترند وهورمونها آنقدر بر وجودشون حاکم نمیشه که احساس عشقی مصنوعی بهشون بده . به هر حال گذشته اما هیچوقت برنگرد و تحقیرش نکن اگر آدم نرمالی باشه فراموش کرده و عشقی تازه برگزیده

    ReplyDelete
  3. اینو به عنوان دختری می‌گم که بعد از دوسال دوستی بسیار خوب و همراهانه هفت سال عاشق اون آدم موندم  .دقیقن دو هفته پیش در مراسم عروسی عشقم شرکت کردم در حالی که دست در دست همسرش تانگو می‌رقصید و عاشقانه نگاهش می‌کرد.در اون لحظات درست مثل برادرم می دیدمش و آخر شب وقتی به خونه برگشتم از صمیم قلب بخشیدمش و از خدا براشون آرزوی خوشبختی کردم .من هم معتقدم مردهای ایرانی دچار یک نوع خودبزرگ بینی کودکانه هستن و اصولن هر مردی در دنیا برای شکار یا صیدش باید بدوه و گرنه به دندان کشیدن گوشت صیدی که خودش در دام افتاده  براش لذتی نداره تعبیرم کمی خشن بود اما واقعیت ! پس خانمهای عزیز همیشه بدوانید تا به جای دستانتان خواستار بوسیدن لب هایتان باشند!

    ReplyDelete
  4. خیلی از اون تعبیر ولدمورت خوشم اومد .
    انقدر که قند تو دلم آب شد بدجوری . خیلی باحالی

    ReplyDelete
  5. حالا شما خودتو ناراحت نکن.وقتی هر یه دقیقه یه هالو زاده میشه غصه چی رو میخوری...

    ReplyDelete