Saturday, October 10, 2009

بمالامالم کن

آدم باید در زندگانی انگیزه ای داشته باشد که به شوقش برگردد خانه...حتی اگر این انگیزه شنیدن صدای محسن نامجو باشد و دل دادن به آن بفشراندیم گفتن هایش!


پی نوشت: هر چه بیشتر گوش می کنم به این آهنگ بی نظیر بیشتر دلم را می برد...اولش به نظرم آهنگ ارو-تیک طنازانه ای بود، حالا کم کم بعد از مکرر گوش دادن، تم عاشقانه پس آن شوخ طبعی ها دارد خودش را نشان می دهد و دل به روضه اش قیامت است

6 comments:

  1. اراجیف مزمنOctober 10, 2009 at 9:57 AM

    هان آره ... بعد از گوش دادنش هم هی می گم خدایا این جونور رو چجوری پرت کردی اینجا ،  میون ما ، چه خوب که پرت کردی اصلن

    ReplyDelete
  2. من نمی فهمم از کجا به این کشف نایل اومدی که من نامجو دوست ندارم؟؟ من فقط بعضی آهنگاشو دوست ندارم. بعد هم هر آهنگی ارزش یک بار شنیده شدن را داره حتما

    ReplyDelete
  3. آقا شما تم های عاشقانه ی بی نظیر رو برای ما تشریح کنید منم قول میدم خان باجی رو به فارسی سره ترجمه کنم! دیل؟

    ReplyDelete
  4. دم نامجو گرم که حداقل انگیزه ی این روزهای خاکستری است

    ReplyDelete
  5. من که خیلی تو ذوقم خورد وقتی این آهنگ رو شنیدم. انگار داریم یه مرزهایی رو خیلی سریع طی میکنیم(میشکنیم) که سود و زیان اینکار رو فقط خدا عالمه! شاید تو جو وبلاگ ها و مخصوصا گودرستان مقبول طبع صاحبنظر افتاده باشه ولی یقینا رضایت مخاطب عام(به معنای تعداد زیادی از افراد) رو نداره.

    ReplyDelete
  6. امیرجان میشه لینک بدین همین جا . منم ندارمش .

    ReplyDelete