تراژدی های سرزمین من دارند شبیه کمدی میشوند از بس که غلظت ماجرا بالاست.سر جدتان یک نگاهی بیاندازید به ماجرای سراوان .اشرار مسلح حمله کرده اند به پاسگاه نیروی انتظامی و هفده نفر از سربازان و افسران را گروگان گرفته اند.همان افسران و سربازانی که قرار است حافظ امنیت مردم در برابر اشرار باشند.با این وضع باید نیروی کمکی مسلح بفرستیم تا از سربازان حفاظت کند و باز نیرو تا از نیروی کمکی محافظت کند و باز...کمدی های این مرز پر گوهر همه دارند از تراژدی میگویند و تراژدی هایش همه رنگ کمدی دارند از بس همه چیز سر جای خودش است!
پی نوشت:عنوان نام کتابیست از رضا براهنی
هردم ازین باغ ...
ReplyDeleteکم کم دارم شک می کنم که اینجایی که می گویی سرزمین من و تو باشد...
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteاونوقت هی سرکوفت میزنن تو سر آدم که بچه سوسول چرا سربازیت را خریدی ؟!!
خوب مگه خر هار مغزم را گاز گرفته بود وقتی در رحمت باز شده بود که برم سربازی ؟! نه که خیلی هم شانس دارم من بی نوا!!
اول اول بعد نگاه کنم
ReplyDeleteآره. صبح این خبرو دیدم. از اون کمدی های لوس هم شدن این تراژدی ها. انقدر که حوصله ی آدم را سر می برند. چقدر دل آدم باید بگیرد برای این ماجرا ها...؟
ReplyDeleteبه قول مسعود شصت چی : به به ...
ReplyDeleteامیر جان مگر دانشجویان و سایر قشر ها هزینه نمی دهند؟
ReplyDelete