رسمن دو جور کابوس وجود دارد:آنهایی که توی خواب میترسانند تو را و آنهایی که تازه وقتی بیدار میشوی به هراست میاندازند.دسته اول همه آن خواب هایی اند که پرند از زامبی و خون آشام وشبح و بختک که خیس عرق بیدار میشوی از شرشان و از اینکه ۴ ستون بدنت سالم است خوشحال با یک نیت گور بابای هر چه دراکولا میخوابی باز تا صبح.دسته دوم اما خواب هایی اند که هیچ ترس و گزندی را به وقت خواب حس نمیکنی فقط انگار در جریان خواب روحت سردش میشود،انقدر این سرما طاقت سوز به نظر می آید که دیگر جانت تاب ایستادن و ماندن ندارد در آن حال،به لطایف الحیلی بیدارت میکند و به محض هوشیاری-وقتی یادت می آید که چه دیده ای و کجا بوده ای-پرت میشوی به قهر جهنمی که یخ زده است از سرما،به هاویه ای که زمهریر هم توصیفش نمیکند.این دسته دوم کابوس ها ترسشان از وقت بیداری تازه شروع میشود و تا نمیدانم کی با تو هست و می ترساندت...دیشب تا صبح از همین کابوس های محترم نوع دوم دیدم و میترسم حالا رسمن،خیلی میترسم!
پی نوشت:گردون۶٩ هم به روز شده،ملاحظه بفرمایید
رسمن اول!
ReplyDeleteهاویه ای که زمهریر هم توصیفش نمیکند....بابا عبارت!
ReplyDeleteمن هنوز گردون هفته پیش رو تموم نکرده بودم. الان احساس کسی بهم دست داده که آخر جلسه گفتند ورقه ها بالا و هنوز نصف سوال ها رو جواب نداده...
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteوبلاگ جالبی داری
یه سر به ما بزن
موفق باشی
کتایون جان اول شدن اینجا سرقفلی گلناز محسوب میشه اما من قول میدم مدال نقره رو حتمن تقدیم کنم به تو
ReplyDeleteفکر کنم توی کابوس نوع دوم یک قسمتی از آدم درگیر خواب می ماند که باید با یک چیزی مثل سطل آب سرد این قسمت خواب مانده را بیدار کرد. باید از سانچو درخواست کنی یک سطل آب سرد بریزد روی سرت تا این حالت بر طرف شود. باز خوب است که در گرم ترین روز های سال این طور شده ای فرض کن توی آن سرمای دوازده درجه زیر صفر اگر اینطور می شد چقدر بد تر بود!
ReplyDeleteبرنز هم داره ارباب ؛ یا مثل یورو فقط فینال داره و سوم و چهارم باید برن کشکشون را بسابن؟!
ReplyDeleteوبلاگر ِ مبارز!...حمایتت می کنیم
ReplyDeleteدوستان کامنت هزارم رو هم بذارین شرمنده رقابتتون اصلن مدال طلا نداره.مدال طلا قبلن اعطا شده فلذا در کمال احترام چاییدین
ReplyDeleteالهیییییییی بمیره اون کابوسی که نذاشته تو بخوابی.خودم می کشمش اصلاً
ReplyDeleteخودت گیس نداری گیس منو که می تونی ول کنی لااقل رضا جان! سرم درد گرفت به مولا
ReplyDeleteصاب وبلاگ شرمنده که ما اینجا چت می کنیم.داریم سعی می کنیم که بریم تو کوچه خودمون بازی کنیم
ReplyDeleteاوه یه کابوس دیگه هم داریم..همون که از ما میترسه!!!!!!!!
ReplyDeleteوسط پست که رسیدم با خودم گفتم این از اون پستهای هاویه داره.... به هاویه که رسیدم هیچ چیز نمی تونست جلوی قهقهه هام رو بگیره.... شرمنده اگه جسارت شد
ReplyDeleteمن تجربه ی هر دو نوع خواب رو دارم. واقعا وحشتناکه. کلا خواب چیز بدیه. شبهایی که خواب نمی بینم شبهای آرامش من هستند!
ReplyDeleteممنون از همراهیتون!
از این دسته دوم خواب زیاد دیدم... می فهمم چه ترسی میریزند توی جان
ReplyDeleteوای از هر دوتاش بیزارم...
ReplyDeleteمن که از آن نوع اول ها نمیبینم ولی همانطور که گفتی نوع دوم ها بد رو مخند
ReplyDelete