سلام!...دنيا می بلعدم/چيزی مثل الکل در هواست/که ديوانه ام ميکند،غم به دلم می آورد...(اورهان ولی)
۱-ديروز بالاخره شانس ياری کردو «پرتغال کوکي» کوبريک رو ديدم.عجيب فيلم خشنی بود يه صحنه هاييش از بس تو عريان نشون دادن خشونت بی پروا بود منو ياد The Wall آلن پارکر انداخت،هر دوتا فيلم يه جورايی نقد زندگی مدرن محسوب ميشن.خلاصه خوب بعد از ظهری بود.دو سه گيلاس شراب دو ساله و باد ملايم کولر و لميدگی بی قيد و...زندگی شايد همين باشد نه؟...ممنون امير جان برای اين روز عالی.
۲-ديشب حوالی ساعت ۱۲ رفتم بيرون تا در يک اقدام متهورانه و خداپسندانه اشغال ها رو بذارم بيرون.تا اين فعل مردانه رو انجام دادم و خواستم برگردم بالا يهو يه چيزی افتاد پايین جلوی پام.ديدم يه زاغچه هست که حدس زدم رو تير برق نشسته و برق گرفتتش!حيوونی هنوز به زمين نرسيده ۴ تا گربه دورش کردن.اوردمش خونه که گربه ها لااقل زنده زنده نخورنش ولی تودستام جون داد!اولين بار بود که موجودی تو دستای من ميميرد.اون تنش اخرش وقتی که داشت جون ميداد...از اون وقت يه جورايی احساس ميکنم مرگ به کف دست راستم چسبيده و جدا هم نميشه!
۳-امروز صبح با هوس خيام بيدار شدم!رفتم سراغ اين مجموعه کارهای شاملو که شعر های خيام رو با همراهی شجريان و فريدون شهبازيان خونده،داشتم تو منو دنبال اين کار ميگشتم که يهو چشم افتاد به «خروس زری پيرهن پري».پرت شدم به روزهايی که غم بود اما کم بود.جاتون خالی تا اخرشو گوش کردم«قوقولی قوقو سحر شد/سياهی دربدر شد/فرشته ها دويدند/ستاره ها رو چيدند/خورشيد خانم در اومد/با يک طبق سر اومد/تا شب نکرده حاشا/بچه ها بياين تماشا»
۴-چند وقتی تو هر کتاب يا فيلمی يه ادم ساده لوح ميبينم باهاش احساس شباهت و همذات پنداری ميکنم.احتمالا يه جور نقص ژنتيکه نه؟
سانچو: ارباب جان! نقص ژنتيک نيست .اسم درستش «واقع گرايی سوپر رئاليستيه»!بعدشم غصه نخور ارباب،از قديم گفتن«هرکس که نداند و بداند که نداند/لنگان خرک خويش به مقصد برساند».ارباب راستی خوب شد خواستی خيام گوش کنی سر از خروس زری در اوردی ،حتما اگه از اول نيتت خروس زری بود اخر عاقبت کارمون گوش کردن گلپری جون بود نه؟
پی نوشت:ساعت ۱۲:۳۰ !هيجان زدم و نميتونم بخوابم!تقريبا تمام سايت های انتخاباتی رو چک کردم.با بچه هاتو ستاد دکتر معين صحبت کردم و چند تا خبر هم از شهرستاها داشتم... به نظر مياد دکتر معين برنده انتخاباته و در بدبينانه ترين حالت به عنوان نفر اول انتخابات به دور دوم ميره.هر چنداحتمال هر اتفاقی وجود داره اما فکر ميکنم شادی نزديک است!!
شايد نتوني باور کني امير جان ولي من با اينهمه تبليغ براي معئن اين همه زحمت اينهمه بحث اين همه تو خيابونا تو پارکا با مردم صحبت کردن نميخوام راي بدم نه امير جان بزا خيلي رک بهت بگم من از نظر عقلي باور کن خودم ميدونم بايد به معين راي داد ولي خيلي جالبه يه قضيه ئ احساسي نميزاره من راي بدم ميگم خودم ميدونم تصميمم كاملا احساسيه ولي نميتونم فراموش کنم که دوستان مشارکتي و اصلاح طلب چه جوري وقتي دانشجوهارو تو دانشگاها سلاخي مي كردن ساكت بودنو به خاطر منافعشون حتي يه حمايته خشکو خاليهم نکردن امير جان من مي خوام راي بدم ولي نميتونم و مثل بچه کوچولوها الان کسي رو مي خوام که که آرومم کنه و به هم بگه برو راي بده خوشحال ميشم اگه اين كارو بكني
ReplyDeleteهمه انگار يه تجربه شکل تجربه تو دارند پرنده من گنجشک بود. پرنده خوشبختی بوده که تو دست تو مرده اگه به اين اعتقاد داشته باشيک که مرگ پايان کبوتر نيست روهام. فيلم سينما ۱ رو ديدی اونم راجع به مرگ بود دنيای پس از مرگ عالی بود با اينکه سانسور که چه عرض کنم سلاخی شده بود اما قشنگ بود رابين ويليامز بازی می کرد ته اش اين بود اين افکار آدماست که بهشت يا جهنم رو باراشون می سازه
ReplyDeleteخوندمش . گفتی شاملو این شعر <من مرگ را سرودی کردم> را به خاطرم اوردی که دوس دارم
ReplyDelete۱)پرتقال کوکی بسیار حوش ساخته در درجه اول.از اون لحاظ هم:می دوساله و محبوب 14 ساله/همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر...
ReplyDelete2)اگه جای ما جماعت مسیحا دم(!!) بودی چیکار می کردی؟
3)سانچو هم گاهی خوب پرسش های اساسی مطرح می کنه
4)شاد باشی(مراعات نظیرم نصفه نیمه موند)
خوشحالم که مرغ سحر بالاخره از پینگلیش نوشتن دست بر داشت.اما حالا دیگه وقت عمل بر مبنای تفکراتی که قبلا داشتیم هست.امید وارم بر این تناقض درونی غلبه کنی،مرغ سحر عزیز
خوش باشی هميشه...
ReplyDeleteخوش باشی رفيق.هه هه قهذمان فيلم سفيد
ReplyDeleteقهرمان*
ReplyDeleteپرنده ی من مرد.
ReplyDeleteپرنده ها می ميرن
اما پرواز مثل دريا هميشه زنده اس. دلت گرم و چراغت روشن
سلام . عشقست شراب دوساله و بس
ReplyDelete۱- نديدمش و نخوردم ! ۲- منم حدود ۱۲/۱۴ سال پيش اشک اسبی رو ديدم که بر اثر شلاغ های تيمار گر اشک می ريخت ... هنوز که هنوزه جلوی چشمهامه ۳-تقصير سانچو است ! ۴- حرفی ندارم ......
ReplyDeleteامير !! من ترجيح ميدم اگه قراره ازم نقدی بشه بدون نيش و کنايه و به قول معروف <خلاصه بريم سر اصل مطلب > باشه! توبيا درست حسابی بگو مشکلت با نظرات نه چندان مهم آيريس چيه ما مخلص برادر هم هستيم ! :) دل تو هم شاد..
ReplyDeleteپس سو ء تفاهمی در بين بوده ..از طرف من . متاسفم . من هم دقيقا به اين دليل که فکر می کردم تو اين يه مورد از هميشه بيشتر با هم اختلاف سليقه داريم نمی خواستم زياد راجع بهش حرف زده بشه ..
ReplyDeleteممم...يه بار ديگه کامنتاتو بخون ..من واقعا هنوزم فکر نمی کنم زبانشون طنز باشه يعنی در واقع من فکرکردم تو اين يه مورد طنز نيست :) انی وی! مرسی از اهميتی که قائل ميشی ..و من باز هم متاسفم به خاطر هر سوء تفاهم بوده و نبوده...
ReplyDeleteاول
ReplyDeleteمن هم يه بار يه کبوتر تو دستهام جون داد وسط اتوبان همت که هنوز تازه داشتن میساختنش عين خنگها وسط اتوبان نشستم بغض کردم يه کبوتر سفيد بود قلبش تند تند داشت میزد بعد دیگه نزد... میدونی امير چرا من همش فکر میکنم تو يه جورايی شبيه قهرمان فيلم سفيدی؟ ها؟ چرا؟
ReplyDeleteپرتقال کوکي رو ديدي? ديدي چه جوري واسه هيشکي هيچي نمونده بود من که توش خشونت نديدم بيشتر توش تباهي ديدم من مرگو دوست دارم شايد چون آخر همه چيه يه خواب راحته نه نميخوام بگم همه چي تو اين دنيا پليديه پس بميرم تا همه چي تموم شه ولي خب فکر کنم ديگه همه چيرو ديدم هم عشق و هم نفرتو هم دوست داشتنه با تمام وجودو هم مبارزه رو و الان ديگه خستم مي خوام بخوابم ولي ... امير جان موففق باشي
ReplyDeleteسایت طراحی کامپیوتری و گرافیکwww.dezfoolian.com
ReplyDeleteتازه برگشتم .. خيالت راحت رای دادم .. ميگم پستت جالبه ها !! سانچو خيلی حاليشه .. خوش باش آقا جان ..
ReplyDeleteاولن عرض کنم خدمت شما آشغال بردن سر کوچه اصلن کار مردونه اي نيست. فعلن که اگه سرایدار نباشه،من يکی مسوول هميشگی اين کارم. اون زاغچه را هم فکرشو نکنين.شايد "باید" می مرده ... //من ایطوری حدس میزنم: معین اگر هم برنده شه، سرش هوار میشن. (به خاطر اون تندرویهای قشنگی که وعده اش را داد و من مطمئنم عمل میکنه) وادار به استعفاش می کنن. و اگه نداد، عزلش می کنن.اون موقع است که همه به پا می خیزند و اون مقع است که به قول شما شادی نزديک ميشه. اما نميذارن معين بياد بالا تا اين اتفاقات احتمالی نزديک به يقين هم نيفته! خيلی ناراحت کننده است...
ReplyDeleteآی خروس سحری چشم نخود سینه زری این دفعه پسته دارم اون هم پسته رفسنجان!!!!زیاد بابت شباهت با ساده لوحان سخت نگیرید تو این درگیریهای انتخابات با این روش تبلیغات زیاد عجیب غریب نیست که آدم همچین احساسی بهش دست بده
ReplyDeleteاين صدا سيما آرشیو از حضور مردم تو فصل تابستون نداره؟
ReplyDeleteسلام امير :) آقا من هيچ کدوم از اين فيلمها رو نديدم پس نمی تونم حست رو درک کنم !!! ولی از اونجايی که عشق فيلمم دلم خواست :(
ReplyDeleteآخی چقدر دلم برای اون پرنده سووووووووووووووووخت :(
ReplyDeleteآخی چقدر دلم برای اون پرنده سووووووووووووووووخت :(
ReplyDeleteسلام امير جان! اولآ اينکه اوضاع به اون خوبی که فکر میکرديم نبوده. هرچند هنوز آرای شهرهای بزرگ به قطعيت نرسيده و معين بيشترين آراش توی شهرهای بزرگ بوده...
ReplyDeleteثانيآ٬ من غلط بکنم که چيزهايی رو که دارم به رخ کسانی بکشم که ندارن... اگه نوشتهم باعث ناراحتیت شده باشه هيچ وقت خودم رو نمیبخشم...
ReplyDeleteثانيآ٬ مرگ٬ نه تنها به تکتک سلولهای ما چسبيده٬ که در تمام اونها جريان داره (انگار وارد حريم تخصصی نگاه شدم!!!) اونکه ديدی قسمتی از اون همه مرگيه که تو وجود همهی ما آشکاره ولی نمیخوایم باورش کنیم...
ReplyDeleteثانيا دومی٬ ثالثآ بود.... يا حق!
ReplyDeleteيکی بياد به من تسليت بگه...
ReplyDeleteسلام بر امير. گفتی شادی! يعنی چی؟ چه جوری؟ خوردنی يا شايد هم پوشيدنی؟ واقعا کلمه غريبی! تا حالا نشنيده بودم احتیاج به راهنمای دارم. ولی تا دلت بخواد از م شنيدم از سر کوفت خوردن از نااميدی از ظلم از خفقان از ..........
ReplyDeleteممنون از راهنمايی شما.
ReplyDeleteخوندم. دقيق. راستی من مشکلم رو با هم ذات پنداری حل کردم، با ايدهآليسم واپسگرا!
ReplyDeleteياد فروغ افتادم و شعر ماندنيش........پرواز را به خاطر بسپار.......
ReplyDeleteطفلک برادر کم. اميرکم کجايی؟
ReplyDeleteچی فکر ميکرديم؛ چی شد .....................متاسفم -برای خودم و برای شما.........
ReplyDeleteبچه ها خودتونو کنترل کنيد هه حتي تو تهرانم اول نشد چي ميشه گفت به قير از اينکه "all in all you are just another brick in the wall"
ReplyDeleteاقا هنوز اميدوار باش .. هرچند که اول نشد ولی حتما به دور دوم کشيده ميشه ... اونجا شايد يه اتفاقايی بيفته ...
ReplyDeleteيک برگ رای تمام سهم من از آزادی اندیشه در اين مملکت....
ReplyDeleteتقلب گسترده در انتخابات ..... کانديدای شورای نگهبان با هاشمی ميروند به دور دوم ...خاموشی يرق ذر بخشهابی از تهران در ديشب و بسياری از تلاشهای بسيجيان حاضر در صحنه و تبديل بسياری از رای های سفيد نتيجه خوبی برای شورای نگهبان و ارتجاع اران به بار آورده است .. اما کسی که باد ميکارد .... طوفان درو مينکند.......
ReplyDeleteشعور سياسی يعنی رای دادن به (ماهيانه ۵۰۰۰۰ تومان) جالبه نه خيلی هم جالبه!!!
ReplyDeleteراستی امير ...
امير منم از صبح استرس داشتم ...اما نشد ديگه با اينکه بهش رای ندادم اما می خواستم که ...!!!!!!!!
ReplyDeleteامييييييييييييييييييييييييييرررررررر.....اين اطلاعات رو از کجا مياری؟؟؟؟ باختيم....فقط همين...
ReplyDeleteسلام دوست عزيز .... با اجازه بزرگتر ها و اهالی محلی خیر .... انجام ندادم ......... نمی دانم افکارم را بدبینانه می بایستی تعبیر می کردم یا حقیقت گرا هستم ....... نتايج را حتماْ دنبال می کنيد ..... صحنه های زشت و زبیا ... در تماشاخانه دنیا ...... فراوان است ....... چهره آرای جهان.... نقش آفرین عشق و مرگ...... صحنه ها را کارگردان است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ReplyDeleteنتيجه ی اخلاقی اينکه: دموکراسی در کشور ايران دقيقا و تحقيقا مترادف است با کلمه ی نامی"کشک"!!!!!!!!!!!
ReplyDelete۱- پرتقال کوکی فوق العاده است . من داشتمش . کاشکی ميگفتی بهم تا زودتر بهت ميرسوندم . ۲ - تا حالا يه آدم تو بغلت جون داده ؟ آخرين نگاهش ميچسبه به قلبت و تا آخر عمر ... بگذريم . ۳ - خيام ، شاملو ، خروس زری ... آرامش . ۴ - ... . پی نوشت : هيجان ... و ... . اخبار مهر نيوز . اخبار سراسری ... و بهت .
ReplyDeleteدارم يه چيزی مينويسم . خواهش ميکنم تو و ساير دوستان قبل از هر کاری اونو بخونيد . تا نيم ساعت ديگه ميذارم رو وبلاگم .
ReplyDeleteخروس زری پيرهن پری.......سرمايه دوران کودکی ام..........
ReplyDeleteاقا يه تحليل رو دور دوم بده ببينيم چجورياس ..
ReplyDelete