حضور محترم عاليجاه خدا! ضمن عرض احترام و ادب،به استحضار ميرساند بازگشت به اينکه ظرف ۹ ماه گذشته حضرتعالی بارها با اين بنده کمترين آن کار ديگر کرده ايد که اگر بعد ۹ ماه نتيجه ای از ان حاصل نشده نه از نقصان در توانايی ذات ذوالجلال شما،بلکه به خاطر يک نقص ژنتيک کوچک در اين حقير سراپا تقصير ميباشد و ايضا از آنجايی که بنده در جريان آن کار ديگر محتمل درد و رنج فراوانی شده ام فلذا به نظر ميرسد زمان آن فرارسيده که اندکی جبران مافات کرده و شرط استمالت از بندگان درگاه را بجا آوريد،از اين رو در گام اول گشايش ابواب رحمت آن مقام همام ،مستدعيست به فرشتگان باران دستور فرماييد مقادير متنابعی باران بر فراز ابر شهر تهران نازل فرمايند که دل هرزه گرد چاک چاک اين بنده طاغی ياغی ،بسيار برای صدای بارش باران،خيس شدن سر تا به پا،تازه شدن روح و روان ناشی از نوازش باران و از همه مهمتر بوی خاک خيس به شدت تنگ شده و در نتيجه بهانه های رنگارنگ ميگيرد.زياده عرضی نيست،مرحمت شما مزيد،لطف عالی مستدام!
پی نوشت: دلم بارون ميخواد...مستی ميخواد...صدای دف ميخواد و...
می بينم که اول!!!
ReplyDeleteترسيدم يکی اين وسط بياد اوليم رو از دست بدم چيزی ننوشتم. منم بارون می خوام. بارونو دوست دارم خيليييی زياد. قربون دستت خدا به حرفت خيلی گوش ميده هوای ما رو هم داشته باش بگو يه نظری هم به حال ما بکنه. هوای دلت ابری نباشه و از اين حرفا.
ReplyDeleteسلام . من هلو ميخوام . بارون شوهر کرد رفت منم ديگه دنبالش نرفتم . اما هلو يه عيب داره که هستشو قورت بدی درد زايمان مياد سراغت . اما باشه من هلو ميخوام از اونا که يه روز تو تو پارک دانشجو چيدی . يادته ؟ تک خور . از دکتر چه خبر ؟ چرا باز قاط زده ؟ بيچاره مريضی که بدست اون جراحی بشه
ReplyDeleteمن جات باشم اينبار به سومی ها جايزه بده حال بعضيا جا بياد
ReplyDeleteاحساس در وجودم مي خشكانم چرا كه تو نيستي تو نيستي كه تپش قلبم را ببيني كه ديگر به شمار نمي آيند تو نيستي كه راز اقاقيا را به تو بگويم و ابرها را در قطره عاشقانه اشكي خلا صه كنم بگو چگونه به احساس معتقد باشم وقتي تو تمام مرا به هيچ گرفته اي وتا آن سوي افق سرخ رفته اي اي كاش با خورشيد باز مي گشتي... سلام ممنونم از اومدنت شاد باشی بازم منتظرت هستم
ReplyDeleteمنم بارون خيلی دوست دارم اما پسر خوب وسط تابستون اين چه وياريه؟؟!! نکنه نعوذ بالله قضيه اون آن کار دیگر و نه ماه انتظارو اين حرفاست کلک ؟؟
ReplyDeleteدر مورد مشروعيت جنگ بايد بگم درسته که خوب نيست اما اون هم جزقوانين حاکم بر روابط انسانهاست .البته در مورد مطلب قبليت من منظور تو رو اشاره به کاربرد اين کلمه صرفن در ايران دريافت کرده بودم و به خاطر همین به قضیه ایکاروس خودت ارجاعت داده بودم .اما اگر منظورت يک اشاره کلی و جهانی بوده بنده هم با اين مطلب کاملن موافقم .
سلام امير.به کسی نگی ها ولی خدا گفت بهت بگم(بچه پر رو وسط تير بارون می خوای!...نمی شه فرشته ی بارون مرخصيه)..............منم بهش گفتم که تو خیلی بچه ی اهل حالی هستی ودل چاک چاکت رو این ور اون ور شوت نکنه و از این حرف ها..............تازه دل هممون بارون می خواد.........اونم گفت شايد، شايد يه کاری کنه!!!!!!!!!!حالا بايد بشينيم منتظر.....................هیــــــــــــــــــــم!
ReplyDeleteآره بدک نبود.گذشت
ReplyDeleteانشاءالله به مراد دلت برسی . و از خوان نعمت حضرت دوست بهره مند بشی برادر....
ReplyDeleteای بابا اين که غصه نداره همين الان پاشو بيا زير برج آزادی چون من اون بالا منظورم بالای برج ايستادم و الان که شيلنگم رو بيارم بيرون يه بارونی بهت نشون بدم که یسار برای صدای بارش باران،خيس شدن سر تا به پا دلتون تنگ شده دلی از ......
ReplyDeleteسلام...
ReplyDeleteآخ گفتی .......
ReplyDeleteصدای دف !...منم می خوام !
ReplyDeleteدلم خواست!...مست زير بارون ... و يه دل سير قدم
ReplyDeleteوايييييييييييييييييی .. آخ که بارون بباره .. چی میشه ..
ReplyDeleteسلام داداشي. خوبي؟ خوش ميگذره؟ ميبينم كه حسابي هوايي شده! هوس بارون كردي؟ كاش ميتونستم برات بفرستم.
ReplyDeleteآخ اگه بارون بزنه....
ReplyDeleteتازگيا چقدر خرفای منو می زنی با زبون خودت امير جون
ReplyDeleteدلم بارون ميخواد...مستی ميخواد...صدای دف ميخواد و... امان از این دل ......
ReplyDeleteجديدن دل همهء ماها يه چيزايی را ميخواد که فعلن در دسترس خدا و بندهء خداش نيست! من که هنوز دلم مامانمو ميخواد...
ReplyDeleteراستشو بخوای درست يادم نمی ياد کی ؟گفت؟؟؟؟
ReplyDeleteخدا از این کارا نمیکنه، خودتو خسته نکن!..دوره دوره ی حال گیریه/ اما یکیو میشناسم کارتو راه میندازه. میری پیش شیطون میگی منو دکتر فاستوس فرستاده. بگو یه نسخه از همون قراردادا بهت بده ، امضا کن، بعدش فقط بشین و.....// / حالا میفهمم که خوشقلمی هم مثل خوش صدایی و خوش خطی یه چیز ذاتیه و امثال ما باید بریم غازو سیکا بچروونیم! قلمت رو و ساختار فکریتو تحسین میکنم.
ReplyDelete...هوم ... و دلت يک پسر کرد سيبيلو ميخواد هان ؟ من تو رو ميشناسم
ReplyDeleteبارون . خيلی قشنگه
ReplyDeleteسلام ممنون که ياد من هستی.شاد باشی
ReplyDeleteسلام.اينا...
ReplyDeleteاگه خدايی هم باشه فقط باد خشک و امیخته به بوی مرگه کویر رو ميفرسته. خالق! ای رييس عروسک گردانها!
ReplyDeleteنه خیر اشکال ژنتیکی در کار نیست ، حضرت ضعف قوه ی باه پیدا کردن ... حکیم باشی بارگاه ملکوتی قدری شیر موز تجویز نمود ، افاقه نکرد ، کار به چرخ الماس رسیده است ... تا رفع کسالت مزاج حضرت عالی جاه ، این حقیر وظایف شرعیه و عرفیه ی آن عالی مقام را بر عهده خواهم داشت .
ReplyDeleteدلم يه آهنگ گوتيگ مي خواد با يه کم گريه و ديدن خورد شدن احساسات ادما در مقابل قدرت نفرت مکنده ی روح خودم با يه سری چيزيکه به روحيه های لطيفتون نمی خوره اينجا بگم
ReplyDeleteکسی حواسش هست که يکی پيداش نيس ؟ بانو اول و آخر وبلاگستان .... بانو نگاه.. با اون نگاه غير متعارف و صميميش .. و آزادش .... کجاست ؟ کسی خبر داره ؟؟؟
ReplyDeleteدر باره اين پست تنها اينو ميشه نوشت : too sophisticated to comment ..;)
ReplyDeleteاره بارون! اونم بارون اسيدی! يا مثلا از اون بارون گليا که اول صب مياد ماشينو شاشامال ميکنه!!
ReplyDeleteآن کار ديگر؟؟!!! با بارون چه ارتباطی داره؟؟!!!
ReplyDeleteتو این گرما و بارون. یک چی میگی ها !
ReplyDeleteسلام اير جان مرسی از تبريکت، در ضمن آپ گردم
ReplyDeleteباد که بيايد، باران که بیاید، تو باید به عمد از میان کوچه های بچگی بگذری! چترت را میان ایستگاهی در مه فراموش کن....
ReplyDeleteسلام . منم از آشنايی با شما و وبلاگ شما که اسم جذابي داره خوشحالم . شاد باشيد.
ReplyDeletechi mijore to hava? rafte to fekre khoda? na baradar to nakhe abre ke baroon bezane , akh age baroon bezane
ReplyDeleteفعلاْ که زوزه باد کويری بدجوری گوش آدم رو داره می ترکونه ؟! بارون........
ReplyDeleteتنها به يک دليل ساده است که خدا بارون نمی فرسته. اونم اينه شما می گيد برامون بارون بفرست اما خودتون ۱۰۰ درصد مطمئنيد بارون نمياد بايد اعتقاد داشته باشی امير جون. در ضمن اينجا بوی بارون مياد شايد خودش هم اومد زود بيا. من امشب از خدا بارون می خوام ببين اينجا چه بارونی مياد می گی نه نگاه کن
ReplyDeleteمن حرف آزا رو نمیگم قبول دارم٬ با تمام وجودم تجرابهاش کردم... امير جون! بخواه و مطمئن باش که مياد... يا حق!
ReplyDeleteضمنآ من بيدارم امير جان!
ReplyDeleteمن دل ام بارون با هوای سرد می خواد ... از اون هوا های تاريک روشن... پوستِ در معرض ...و پرسه....
ReplyDeleteسلام بر همه. بابا حالا آقا يه چيزی دلش خواسته چرا اينقدر گير ميدين مگه اين اميری دل نداره اينقدر سر به سرش ميزراين! خوب دلش بارون خواسته ديگه!!! خدارو شکر کنيد چيز ديگه ای نخواسته!
ReplyDeleteاما من شايد بر خلاف عده زيادی از شما غير از بارون بقيه را می خوام...آخه بارون هميشه آدم را يادکسی می آندازه که قدم زدن زير بارون را باهاش دوست داشت...وقتی اون آدم نيست همون بهتر که بارونم نباشه....بهم سر بزن...بالاخره بعد از مدتها تونستم بنويسم....
ReplyDeleteسلام امير
ReplyDeleteخوب برو شمال. اونجا که همهاش بارونی بوده اين مدت.
ReplyDelete