Thursday, July 17, 2008

روز باسمه ای

یه شعری داره عباس صفاری تو مجموعه دوربین قدیمی که من اصلش یادم نیست ولی مضمونش تقریبن اینه که «بعضی روزا مثل یه تابلوی باسمه ای میمونن که هدیه یه دوست مهربان و لی بد سلیقن و آدم نمیدونه باهاشون باید چکار کنه»...گند زدم به شعر داش عباس تا بگم امروز به طرز خفنی ازون روزاست


دعای آخر هفته:بارخدایا من به چند تا اتفاق خوب و چند معجزه کوچک و مقادیری شادی محتاجم فلذا به قول نامجو خان:ای عرش کبریایی چیه باز تو سرت؟/کی با ما راه میایی جون مادرت


 

10 comments:

  1. کاش بعضی روزا اینجوری بودن. میشه شک کرد که همه ی دوستایی که این روز ها رو به ما هدیه دادن بد سلیقه بودن یا اینکه همه این هدایا رو یک نفر بهمون داده!
    .
    یه شعری داشتم خیلی وقت پیش ها که یاد اون افتادم
    :
    آقای روز فروش!
    نگاه کنید:
    این روز ها که به من فروخته اید
    همه "شنبه "‌اند!!
    .

    ReplyDelete
  2. امیر آخه الان..دقیقا الان, مزه اش به همین گنگیشه.,!

    ReplyDelete
  3. آقا قبول نیست. گردوه رو کردی گردون!

    ReplyDelete
  4. ما هم دو سه باری از این خورده فرمایشات برای باری تعالی لیست کردیم جواب آمد "دوزار بده آش به همین خیال باش"

    ReplyDelete
  5. این دعای نامجوخان خیلی خوب کار می کنه. من چند وقت پیش با همین ریتم از ته دل با عرش کبریایی درددل کردم چنان باهام راه اومد که نپرس!

    ReplyDelete
  6. می گم چی شده تازگیا اینجا همه به مقام خان ارتقا پیدا کردن؟! فکر کنم یه چیزی مثل عفو رهبری ( یا ارتقای رهبری!) باشه...

    ReplyDelete
  7. ببین اون روزها رو بیخیالش...
    من چند وقت پیش دعای آخر هفته یه همچین چیزی نوشتم آآآی خوش گذشت.نمی دونم میونت با جناب عرش چیه.ولی فکر کنم جدیدن بلاگ خون شده..امیدوارم مال تو رم بخونه...

    ReplyDelete
  8. آخر هفته خوش بگذره

    ReplyDelete
  9. آخ که نگوووووو از این روزا

    ReplyDelete
  10. رضا قاری زادهJuly 17, 2008 at 5:54 PM

    به جووووووووووووووووووووون خودم و خودت احتمالاَ وقت گل نی

    ReplyDelete