نکته های ظریفی هستند که میتوانند یک فیلم معمولی را به یک فیلم خوب تبدیل کنند یا یک فیلم خوب را یه یک فیلم عالی.داشتم «یک مرد و یک زن» کلود للوش را میدیدم و به نظر فیلم متوسط خوبی میامد تا رسیدم به صحنه عشق بازی زن و مرد در آخرای داستان.قبل ازین صحنه بار ها للوش با سیاه و سفید یا رنگی بودن تصاویر بازی کرده بود.جاهایی از فیلم را بی رنگ میدیدی و بخشی را رنگی تا رسیدیم به این صحنه نجیبانه عشق بازی.هماغوش شده بودند با هم و همه چیز سیاه و سفید بود اما همزمان با فلاش بک های متوالی میرفتیم به عمق ذهن زن و جهانش را رنگی میدیدیم که مشغول عشق ورزیست اما نه با پارتنرش که با شوهرش که مرده بود.نفستان را این توالی میبرید، جدن معرکه بود و به همین راحتی فیلم شد فیلمی که شاید هیچ وقت از یادم نرود
امیدوارم بتونم گیر بیارم ببینم...
ReplyDeleteخوش به حالت که فیلم هم می بینی . من اگر بخوام سه ماه یه بار فیلم ببینم اونقدر از جا بلند میشم و این کار و اون کار رو انجام میدم که فکر می کنم اینجور فیلم دیدن جنایته.
ReplyDeleteهمین الانه لینکش رو یافتیم. شاید دیدیمش.. شایدم زدیم فقط اون قسمت آخرش رو با شما شریک شدیم...
ReplyDeleteوسوسه شدم برای دیدنش
ReplyDeleteآو...!
ReplyDeleteهوووم. شاید هییییم...نمی دونم
ReplyDelete139..
ReplyDeleteپس تو هم از این فیلم خوشت اومد
سه تا فیلم هست که نور پردازیش دیوانه کننده است
چشمان کاملا بسته کوبریک
آبی کیشلوفسکی
و همین فیلم للوش...
البته سومی به دو تای قبل نمی رسه اما واقعن عالیه
.
یعنی بسیار بازی نور و تصویر را دوست داشتم
.
در مرود اون صحنه عشق بازی هم نظری به قدرت نظر تو ندارم.. اما فلش بک های زن به رابطه با مرد واقعن برام جدید بود در این سیستم روابط...
البته در فیلم ها...
من احساس میکنم که تو رفتار آدما همیشه معناها اون اکشن ها نیستند و در زمینه سکس هم به همین ترتیب...
همین
ارادت..
سلام خیلی دوست دارم این فیلمو ببینم می تونین بگین چی جوری میتونم تهیه کنم
ReplyDelete