سلام!...ميخواهم اين لحظه را بميرم/اين لحظه را که سرشار از لذت و ادراک و علاقه ام!
۱-نيمه دوم قرن نوزدهم،جنگهای داخلی امريکا،دولت فدرال و ايالتهای شمالی در برابر کنفدراسيون ايالات جنوبی،بهانه جنگ مخالفت ايالتهای جنوبی با لغو برده داری...خونين ترين جنگ زمان خود.صدها هزار کشته...نتيجه شکست ايالتهای جنوبی و لغو برده داری در سراسر امريکا! سوال منطقی؟اگر يک مسلمان در ان زمانه حاضر بود و ميخواست طبق دستورات الله در قران به نفع يکی از طرفين بجنگد در جبهه موافقين برده داری بود يا مخالفين ان؟
۲-داشتم فکر ميکردم شايد از وقتی که آدم و حوا نهی تعبد طلب خداوند خدا را نپذيرفتند و ازميوه ممنوع چشيدند، واجب ترين شرط انسان بودن برای بنی ادم همين عدم پذيرش بی کنکاش حکم مطلق و بی منطق باشد.
برادر امیر...
ReplyDeleteهمانطور که مستحضرید در صدر اسلام برادران ما به پیروی از امامانمان ، برده ها را میخریدند و آزاد میکردند ما نیز باشد که چنین کنیم!
آقا ميگن سيب هم گرون شده
ReplyDeleteراستی برده ی تپل مپل کاری که ورزيده هم باشه سراغ داری ؟ ميخريم ... آزاد هم ميکنيم
ReplyDeleteسلام امير خان : ا- دلت خوش! ۲- احتمالا نفرين تو پشت سرم بود که شيشليک زهزم شد!اونم زهر عسل!! .. ۳- ميرسيم به فلسطين : دوست من تاحالا از خودت پرسيدی چی شد که اسراييل اصلا وجود خارجی پيدا کرد؟! از تموم تاريخايی که گفتی يه چن سالی کم کن ميرسی به حدودای ۱۹۴۸ ( وشایدم زودتر).. خيلی زودتر از اينکه فلسطينيا تو جنگ زميناشونو بدن .. پشت ميزای قهوه خونه هاشون فروختن مملکتشونو ... // ضمنا يه نکته ای که شايد کمتر دقت بشه بهش .. به جز ايران و شايدم کمی سوريه و جنوب لبنان( نه حکومت اصليش تو بيروت) فلسطينيا محبوبيتی بين مسلمونا ندارن .. که حالا من چشم ديدنشونو نداشته باشم!!!!!! از اون حرفاسا!
ReplyDeleteهيچکدام! چون اون موقع << تقيه >> ميکرد!!!
ReplyDeleteسلام . ميبينم زدی تو خط منطق . از بند دو بيشتر خوشم اومد . نوکريم داداش
ReplyDeleteاونقدر کتاب و رمان در اون محدوده زمانی خوندم که همه چيز مثل واقعيت جلو چشممه و کاملا قابل لمس. حداقلش کتاب برباد رفته و فيلمش بود. نمی دونم اما حسم اينه که با اينکه تو بيشتر کتاب هايی که خوندم آدماش طرفدار برده داری بودن و دوسشون داشتم اما بايد اين نظام برچيده ميشد. به هر حال جنگ به هر دليلی چيز وحشتناکيه خيلی...!شاد باشی.
ReplyDeleteفيلم برباد رفته و کوهستان سرد رو برای همون موقعها ساختن (کُلد مونتين). من که ميگم معلومه ! اون موقع مسلمونا دو آتيشه تَر هم بودن. به مخالفت با برده داری جانها می باختند و خونها می ريختند. اما همچنان اگر ازشان می پرسيدی که دقيقن برای چه می جنگيد نمی دانستند ،می گفتند : "برای هدفمون! برای رضای رهبر،جان فدا ميکنيم!"
ReplyDeleteوای اگر رهبرم حکم جهاد دهد....مسلمانان می نشستند ببينند آقا چه می فرمايد؟؟؟؟آقا هم که وضعيتش معلومه!!!!!
ReplyDeleteاولين باری نيست که اين سوال مطرح می شه! ولی اول بايد مسلمان رو تعريف کرد رفيق.
ReplyDeleteسلام امير جان... خوبه حداقل يه نفر تونست يه دليلی برای اين فرمان پذيری بی چون و چرای آدميان پيدا کنه. دستت درد نکنه...
ReplyDeleteسلام و جز تشکر حرفی نيست... بند ۲ و آزادی انتخاب در زندگی ....
ReplyDeleteعرض کنم که من وقتی بحثی از جنگهای داخلی آمريکا پيش مياد ناخود آگاه ياد داستان برباد رفته ميوفتم .. مخصوصا رت باتلر !!! وقتی کتابشو خوندم کلی حال کردم و فيلمشو که ديدم بيشتر حال کردم . با اين حال دلم ميسوخت که بعضيا می مردن .. حالا اگه يه مسلمان اون موقع وجود داشت احتمالا خودش برده بود و بازم به احتمال زياد اگه مسلمان وجود داشت حتما ايرانی بود و فکر کنم توی دولت جنوب جنگ میکرد چون مسلمانای ايران بهترين نوع برده دار ها هستن ..
ReplyDeleteسلام امير جان. ممنون از احوال پرسيت رفيق. آپ ديتم. سر فرصت دوباره ميام سراغت.
ReplyDeleteسلام... میدونم داد و هوار همه بلند ميشه ولی واقعآ فکر میکنم يه مسلمون فهيم٬ مخالف بردهداری باشه... بايد ديد حتا در صدر اسلام چقدر بر آزادی کنيزان و غلامان تأکيد شده... امروزه هم که بعيد میدونم يه مسلمون با ايمان و آگاهی عميق٬ موافق بردهداری باشه... با اون بند ۲ هم موافقم... هم دليل انسانيت و هم دليل بندهگی اصيل... يا حق!
ReplyDeleteراستی... تازهگی «بر باد رفته» خوندی؟!!!
ReplyDeleteاختمالا با هر دو گروه بايد می جنگيد چون هر چی باشه اونموقعها اونجا بلاد کفر بوده!
ReplyDeleteامير! شماره ی ۲ به نکته ی خوبی اشاره کرده بود! خوشمان امد :)
ReplyDeleteبرده؟! ما که تو خونمون برده نداريم.......راستش غير از تو فيلم ها هم برده نديدم..........نمی دونم چرا هر کی می گه برده من ياد عمو تم می افتم؟!.......در ضمن خوردن ميوه ی ممنوعه توسط مامی جون و د دی چون چيزی نبوده غير از اطاعت بردن در قالب عدم اطاعت....
ReplyDeleteسلام اميرم. و عرض معذرت که يه مدت بهت سر نزدم. مطمئنم تو اونجا مسلمون پيدا نميشده. نميدونم چرا. ولی حالا اگه هم بوده کوله بارش رو می بسته که تو جنوب برده نباشه. بعدش هم می رفته تو شمال و يه جور ديگه برده می شده. شايد هم يه جور ديگه برده دار.
ReplyDeleteای بابا اميرخان اين حرفت ديگه از اون حرفا بودها!! برادر مغرضانه نوشتی مغرضانه از شما بعيده !! از دومی خوشم اومد خوب گفتی .پيروز باشی
ReplyDeleteبعد از خواندن پستت عبارتی که در ذهنم ماند «واجب ترين شرط انسان بودن» است. دوم اينکه خيلی خيلی ممنون از توضيحاتی که برام نوشتی و معرفی سيد علی صالحی. يوما آنادا يش را ديروز گرفتم و کلی دارم با بعضی نوشته هاش کيف می کنم. ديدم يک تشکر به تو بدهکارم.
ReplyDeleteسلام. من هم از آشنايی با وبلاگتون خوشحال شدم.
ReplyDeleteسلام. احتمالا همون موقع هم با صهيونيزم و مصادیق بارز فساد می جنگيدن. و در هر دو جبهه تعدادی مبلغ می فرستادند برای بررسی اجرای امر به معروف و نهی از منکر. من موندم چرا طرفداران دين اينقدر می خوان بگن دين مخالف برده داری بوده. هم تو اسلام هم تو مسيحيت و ... يه جور هايی برده داری تائيد شده.
ReplyDeleteدرباره پست قبليت يه سوال دارم. آيا اسرائيل از سال ۱۹۴۸ ايجاد شده ؟ اگر جواب بعله است عيسی مسيح و ( که يهودی بود) حدود ۲۰۰۰ سال قبل اونجا مال می رو می خورده و تو سرزمین فلسطین چه غلطی میکرد حتما توریست بوده و تعطیلات تابستونی اومده بوده اونجا!!!. بابا از اول اسرائيل بوده.فقط مدتها مستعمره مسلمانان ٫ صليبيون ٫ عثمانی ها بوده و چون هميشه حکومت ها سعی می کنند ترکيب جمعيتی و قومی را عوض کنند اين مسايل پيش می ياد.
ReplyDeleteاحتمالا به حکم افرادی مث شيخ فضل اله از برده داری دفاع می کردند.تاريخ اسلام بيش از همه تاريخ قشری گريه.
ReplyDeleteنمی دونم. ولی می دونم که از عهده ی هر کسی بر نمیاد.
ReplyDelete