۵-برای شفا شاید لازم باشد از یک فرد بیرونی مثلن دوست نزدیک یا مشاور یا روانکاو کمک بگیرید.اگر سیکل درمان دارد طولانی میشود در اقدام برای دریافت این کمک از فرد با صلاحیت تردید نفرمایید
۶-وقتی توانستید از لحاظ عاطفی سر پا شوید به همه آنچه که بر شما گذشته نگاه کنید.شاید پرسیدن سوالاتی مثل چرا جذب این آدم خاص شدم؟سهم من از بروز این مشکل چه بود؟چه پیامی باید از این ماجرا بگیرم؟آیا این شکست عاطفی دارد تبدیل به یک الگوی تکراری در زندگی من میشود و...کمک رسانتان باشد تا از تکرار تجربه در امان بمانید
۷-شفای کامل وقتی دست میدهد که بی تفاوت باشید نسبت به زندگی شریک عاطفی سابقتان،آماده باشید برای یک رابطه عاطفی جدید یعنی دوباره زنان و مردان در خیابان زیبا به نظر برسند و درسهای اتفاق گذشته را فرا بگیرید.هیچ چیز در زندگیتان تصادفی نیست.چرا آن آدم خاص؟چرا یک شکست عاطفی؟کاستی هایتان چه بوده؟کائنات با این رنج میخواسته چه چیزی بهتان بیاموزد و...
۸-وارد یک رابطه جدید نشوید مگر اینکه از شفای زخم های عاطفی قبلیتان مطمئن باشید.هیچ رابطه عاطفی ای درمان زخم عاطفی قبلی نیست.من یک بار این کار را تجربه کردم و میدانم میتواند چه اشتباه دردناکی باشد.عاشق شدن برای فراموشی عشق قبلی همانقدر ناکارامد است که بچه دار شدن برای دوام یک رابطه زناشویی پر تنش
به عنوان حسن ختام این شعر مارگوت بیکل را دوست دارم:
هنگام گسسته شدن پیوند دوستی ها/عشق دیر سال/ به نفرت میگراید/آیا این عشق بود؟/کسی که به حقیقت دوست دارد/میتواند بپذیرد/خوشبخت نشدن در کنار هم را/شکستی مشترک را/کسی که به حقیقت دوست میدارد/بدیاری دیگران را نمیخواهد/کسی که به حقیقت دوست میدارد/بی نفرت به سوگواری مینشیند
امير جان فکر کنم بزودی از برنامه هزار راه نرفته بيان سراغت خودت رو استندبای نگه دار!
ReplyDeleteامیرجان،تمام مطالبی که گفتی کاملن درسته،ولی (گاونر میخواهد و مردکهن)!کجاست اون خردمندی که باصبر و درایت تمام این مراحل رو پشت سر بگذاره و همه ی درد رو تحمل کنه؟؟اکثر ما برای فرار ازین درده که به رابطه ی جدید پناه میبریم.
ReplyDeleteگردن من از مو هم باريکتره آزاده خانم.. در ضمن شما که پارتی دارين.. زد و بندی چيزی می کردين...:دی
ReplyDeleteكسي كه به حقيقت دوست دارد
ReplyDeleteميتواند بپذيرد
خوشبخت نشدن در كنار هم را
به من گفتن که بهت بگم انجام اين کارها خيلی سخته.يه چيز آسون تر بگو
ReplyDeleteاين دو تا پست اخر از ارزشمندترين پستهای وبلاگت هستن امير... خيلی دوستشون دارم و اينکه ادم خودش رو توی بعضی جاهای اين پست پيدا می کنه و می فهمه تک تک جملاتش رو...دست مريزاد :)
ReplyDeleteچه شعری چه تضمينی...
ReplyDeleteفقط اومدم بگم اول. و البته خوب چيز ديگری هم نمی توانم بگويم.
ReplyDeleteعرفان جان مگه گيرت نيارم
ReplyDeleteمرسی ، اما نهايتش آخرين جمله مارگوت بیکل ه :) گاهی درمون نداره.
ReplyDeleteمتاسفانه یه یام طولانی نوشتم و رشین قورتش داد. مثل اینکه اینم با من شوخیش گرفته نیست که من خیلی حال و حوصله دارم واسه شوخی!!!
ReplyDeleteبگذریم. شاید حرفم چندان ارزشی هم نداشت که بخواهم دوباره بگویم.
اين خيلی قشنگ بود :
ReplyDeleteهنگام گسسته شدن پیوند دوستی ها
عشق دیر سال
به نفرت میگراید
آیا این عشق بود؟
کسی که به حقیقت دوست دارد
میتواند بپذیرد
خوشبخت نشدن در کنار هم را
شکستی مشترک را
کسی که به حقیقت دوست میدارد
بدیاری دیگران را نمیخواهد
کسی که به حقیقت دوست میدارد
بی نفرت به سوگواری مینشیند.