من هیجان زده ام و الان آمده ام که این هیجان را با شما قسمت کنم.جانم برایتان بگوید که توی صف پونک داشتیم از سرما چیک چیک یا حالتی در همین مایه هامیلرزیدیم که یک فقره تاکسی آمد و ما را سوار کرد.آقای راننده عاقله مرد لاغری بود که ته لهجه شیرینی داشت.چشمتان روز بد نبیند اولن که حس میکرد تاکسی اش لامبورگینی است و خودش مایکل شوماخر چنان لایی میکشید که من نزدیک بود دریا زده شوم،بعدش هم موبایلش زنگ زد و ایشان به فاصله هر سه ثانیه تکرار کرد کامران آقا جون بخواب...بگیر بخواب کامران آقا جون...بخوابیا کامرا...بخوا...تلفنش که تمام شد چند ثانیه بعد دوباره زنگ زد و من از تصور اینکه الان ممکن است به یارو بگوید زنگ زدم ببینم خوابیدی یا نه کامران آقا جون وی تاکسی منفجر شدم از خنده اما این را نگفت.بعد از خواباندن کامران آقا جون بود که ما تازهفهمیدیم بابا سوار ماشین چه کسی هستیم.آقای راننده کمی بعد سر کل کل با یکی از مسافران در مورد اینکه بالاخره کی انقلاب کرده و همه را بدبخت دست به افشاگری زد.متن افشا گری ها به نظر محترمتان میرسد:«همه اینا که میرن نماز جمعه ازین برج ساز پولداران...من عملگی میکنم دو تا دختر رو تو این شهر کثیف حفظ میکنم...مرد اگه غیرت داشته باشه نباید بذاره زن و بچش سریالای تلویزیون رو ببینن...اصلن همه هنر پیشه ها و کارگردانای سینما خرابن...من خودم زدم تو گوش پرویز پرستویی که دیدم داره با دختره چیکار میکنه...جلوی من پرستویی پنجاه تومن داد به یه یارو برای مثلن کمک که منو سیاه کنه...هفت سال با پرستویی جنگیدم تا بساط فساد از سینمای ایران جمع شه...همایون اسعدیان هست کارگردانه رفیقمه ولی اونم خرابه...این کارگردانا و هنر پیشه ها دخترای معصومو میبرن تو کافی شاپ بهشون تجاوز میکنن...فقط توشون خانم معتمد آریا سالمه...شریفی نیا از پخش اون فیلم ص.ک.ث.ی دختر هنر پیشهه خبر داشت ولی هیچکاری نکرد جلوشو بگیره...این موبایلا دخترا رو فاسد کرده،این هنر پیشه ها بهشون اس ام اس میزنن من فرهادتم اینام خر میشن میرن بعد اونا بهشون تجاوز میکنن...»خلاصه اینا.من فقط در حالی که خیلی غیرتیشده بودم و نگران که پدر بنده خدای من از عمق فساد خبر نداره که تو خونه ای که دختر مجرد هست هم تلویزیون داره هم موبایل،غرق تعجب شدم که چطور میشه به کسی در کافی شاپ تجاوز کرد؟خدا وکیلی باید خیلی کار پیچیده ای باشه نه؟
پی نوشت:بعد میگن کی رفته به احمدی نژاد رای داده؟
خداوند عالم همچين شاهکار هايی را حفظ کنه برای ملت شهيد پرور..
ReplyDeleteو خداوند احمقان را آفريد تا گاو احساس حقارت نکند!
ReplyDeleteدر ضمن شما ليست اونايی رو که فکر می کنی بده .چون مثلا اگر بگم تاريخی ممکنه يه رمان توپ اين وسط حقش پامال شه
ReplyDeleteراستی منم به احمدی نژاد رای دادم ولی خونه ما تی وی داشت .چه ربطی داشت اين تشبيه هنوز دارم فکر می کنم
ReplyDeleteامير آقا جون خوابيدی؟
ReplyDeleteچه حالی داد خوندن اين چند پستت پشت هم. واقعا اگه يکی مثل تو بشينه اين تاسکی نامه ها رو بنويسه چه طنزنامه ای می شه ها؟
ReplyDeleteپست هادست رو که داشتم می خوندم گفتم الانه که از تجاوز هم بگی که ديدم گفتی! بيچاره هادس.
راستی از کی تا حالا هادس به پرسفون بابت اون مسئله پول داد؟ يه دونه انار داد که اونم کلکش بود برای کشوندنش به اون پايين...
راستی تو گرفتیش ؟خدای نکرده از اناره نخوردی که؟
من خودم کلی دیدم که تو سينما کنار هم می شينن پسره دست دختره رو می گيره و به ظاهر فقط در گوشش حرف ميزنه ولی من که می دونم داره بهش تجاوز می کنه! چون تاريکه دختره نمی فهمه ديگه! تو کافی شاپ هم چون موزیک پخش می شه دختره نمي شنوه که داره بهش تجاوز ميشه خب. من که کاملا با اين حاجيمون همذات پنداشتم خودمو...
ReplyDeleteفکر می کنم چيزی نبايد گفت!
ReplyDeleteمن و زمانه دنبال نسترن های باغچه تنهایی میگردیم تا دوباره بهار را دعوت کنیم به خانه دلهای خسته
ReplyDeleteآدرس قبلی متاسفانه حک شده آدرس جديد نسرين تيم هستش خوشحال ميشيم ببينيمتون
ReplyDeleteمی دونی امير خيلی ها هستن که فقط نوک دماغشون و می بينن .مثلن همين کار آخر آقای رئيس که آخر سرما بدو بدو رفته شمال که من گاز تون و وصل می کنم!
ReplyDeleteبه هر حال بعد از ۱۰ روز وضع بهتر می شد ولی خيلی فرق می کرد که اون بره و بگه منم امدم سر و سامون دادم.
می دونی چقدر توی مردم عامی و کم سواد اين کار بزرگيه!!!!
هيچ کس فکر نمی کنه که بابا گاز داشتن حق اتون و به خاطر بی کفايتيه همين آقاست که ۱۰ روزه گاز ندارين!
فردا که انتخابات شد همين مردم می رن رای می دن....
آقا شما تو تاکسی چه کارا که نمیکنی؟؟طنز مینویسی،کتاب میخونی،راز میگشایی! پریروز منهم شاهد چنین اتفاقی بودم،راننده تاکسی از مسافرا که من و یک پسری بودیم پرسید مسیر بعدیتون کجاست؟پسره به شوخی گفت لس آنجلس. همین کلمه رانندهه رو منفجر کرد!پرید به پسره که ازون موهای جلزده وریخت جیگولوییت خجالت نمیکشی؟؟همین شماها میخواین ایران اسلامی رو بکنین لس آنجلس!و...خداروشکر زیاد تامقصدم نمونده بود و زود پیاده شدم وگرنه فکرکنم بحث اونم به تجاوز و کافی شاپ میرسید!!!
ReplyDeleteما در کف تغير حالاتتان مانديم! ای ول! زده ايد روی دست ابر بهار خوش باشيد
ReplyDeleteمغز فندقيها!
ReplyDeleteعجب، پغانسه، بده دو خاموش شد هل می ديم.
ReplyDeleteدر ضمن تو نگران نباش چون ما تلويزيون و موبايل داريم اينجا اما کافی شاپ نداريم
ReplyDeleteبه قول اين همخونه ای من
ReplyDeleteحالا ببين ارباب ما دو روز نيومدم تو چن چن تا پست می ذاری ، نداشتيم ها !
اين پست راز گشايی ات که من از همون جمله بخوابش خنديدم تا علامت سوالی جلوی اسم کدی جون .
ReplyDeleteمن خودم يه بار كافي شاپ رفتم ولي چون موبايل همرام نبود كسي بهم تجاوز نكرد ... شايدم چون پسر بودم اينجوري نشد ... آخه به موبايل پسرا نمي شه اس ام اس داد كه من فرهادم ... بايد گفت من شيرينم ... اونم كه تعريف از خود مي شه ... امير راستي نارسيسيسم چه جوري با انيما و انيموس توجيه مي شه؟
ReplyDeleteبنظرم اين آقاي راننده هم يكي از بيمارايي بوده كه تعادل رواني ندارن و به بركت عواقب جنگ و مشكلات اقتصادي و بقيه قضايا كه خودت بهتر ميدوني، تعدادشونم روز بروز داره بيشتر ميشه......حرفاي اين بنده خدا به نظر خنده داره ولي نشونه تخريب و نابودي روان يه آدمه و بيشتر ناراحت كنندس
ReplyDeleteامير اين آدما رو می بينم این افکر که از ايران برم و خيال خودمو راحت کنم تو ذهنم پر رنگ تر می شه.
ReplyDeleteامير جان خودت فکر کن با وجود همچين آدمايی می شه از فضای آزاد و آزادی ج.ن.سی صحبت کرد. می شه اون آقا رو قانع کرد که بابای محترم دخترت حق و حقوقی داره. حق داره آزاد باشه حق داره تجربه ی ج.ن.سی داشته باشه. حق داره....
واقعن. نميدونم چرا ملت مااز هر بيراهه ای همکه بياريشون آخر سر راهشون به پايين تنه وصل ميشه. به همه چيز به صورت جنسی نگاه ميکنيم. حرفای اين آقا رو که نگاه کنی همش به يه چيز ميرسه و اين تو ايران بدون اينکه شايد خودمون متوچه باشيم يه قاعده اس. يا خيلی با حاليم و تو همه جنبه ها هواسمون هست که سکس »تابو «نباشه يا همه چيز حتی کافی شاپ رو به سکس ربط ميديم.
ReplyDeleteآقا این گاز مازندران وصل شد؟ انگار هوا روز به روز هم داره سردتر می شه...
ReplyDelete