روایت می کنند وقتی سال ۶٧ ارتش عراق دوباره از مرز گذشته و تا آستانه اشغال مجدد خرمشهر پیش رفته بود،آقای خمینی برای فرماندهان سپاه چنین پیغامی فرستاده «که اینجا مرز اسلام و کفر است،خرمشهر نباید از دست برود،یا خرمشهر یا سپاه»-نقل به مضمون...مدتها فکر کردم به چنین جمله ای و به نظرم رسید برای آدمی آن گونه که آقای خمینی بود این مرز اسلام و کفر چه معنای غریبی می توانست داشته باشد،انگار دارد قوی ترین مرز هایش را مشخص می کند:یک جور مرز بین بودن و نبودن
بعد فکر کردم به خودمان،به آدم های اطرافم،به مرز هایمان،به اینکه می دانیم این مرز ها اصلن کجایند؟اصلن مرز بین اسلام و کفر توی زندگی مان داریم؟مرزمان مدافع دارد؟و فکر کردم اصلن خودم مرزهایم مشخص است؟در هر حوزه ای می توانم شفاف کنم مرز بین اسلام و کفر دقیقن کجاست برای من؟مثلن در یک رابطه عاطفی می دانم دقیقن چه چیز هایی آن سوی مرز های من هستند؟می دانم کجا می توانم منعطف باشم و کجا نه؟مهمترین خواسته ام از آدم آن طرف رابطه چه چیزی می تواند باشد؟
فکر کنم می دانم.مهمترین چیزی که از همسفر عاطفی ام می خواهم این است که مرز های شفافی داشته باشد.مرزهای معتبری که برای دفاع ازشان جدی باشد،که در حریم این مرزها یک نفر باشد نه یک خانواده یا یک ایل یا یک ملت.مرزهایی شخصی و مال خودش ،.مرز هایی که بشود سنجید چقدر با مرز های خودت همپوشانی دارند،چقدر می شود واردشان نشد،چقدر می شود حرمتشان را دلی و نه به اجبار نگه داشت...
از مرز ها باز هم می نویسم
این که مرزها مرزهای یک نفر باشد نه یک خانواده نه یک ملت...
ReplyDeleteبه این که میرسم میبینم چه قد این برام مهمه ! چه داشتن این مرزها برای خودم چه برای طرف مقابلم و اینکه اگر مرزهای شخصی اش با اون یکی ها قاطی باشد برای منزجر ککندست
غالبن ما خودمون هم نمیدونم مرزهامون کجا هستن یا باید بشن، چه برسه به اینکه بخوایم واسه طرف مقابل شفاف بیانش کنیم.
ReplyDeleteمرز؟ بنویس، بیشتر از مرز بنویس.
ReplyDeleteبنویس
ReplyDeleteبنویس
که داری خوب می نویسی.
دیشب اتفاقن با یکی از دوستام حرفش بود.. فکر می کنم ما با مرزهامون رودروایسی داریم..انگار نمی تونیم فاصله گذاری کنیم
ReplyDeleteواااااای چه خاکی بر سرکنم ؟؟؟؟؟ رضا قاری زاده را فیلتر کردن؟؟؟؟
ReplyDeleteنزدیکه یک ساله می خوام یه بعدازظهر از مرزها بنویسم اما مفصل مفصل. تو که تا همینجا رو خیلی خوب اومدی. یه روز ی منم می نویسم که هرچی می کشیم از رعایت و عدم رعایت مرزهاست!
ReplyDeleteبا فیل.تر و حذف نمیشه به جنگ اندیشه رفت...نوار قلب در دل همه ی ماست.
ReplyDeleteهیچ وقت به مرزها فکر نکرده بودم!!!!
ReplyDeleteرضا حمایتت می کنیم!
ReplyDeleteفقط با خواسته هات موافقم. با داشتنِ مرزهاي شفاف..با خواستنِ مرزهاي شفاف. همین.
ReplyDeleteمرزهای شفاف داشتن بس دشوار بلکه گاهی غیرممکن است.
ReplyDeleteوقتی با آدمهای شبیح خودت معاشرت کنی خود بخود مرز ها جا افتاده ترند
ReplyDeleteاینطوره؟ یا نه؟
اقا امیر . تا حالا شده با یه ادم بدون مرز ملاقات داشتع باشی؟
ReplyDelete