نشسته ام روی آن مبل بزرگ سه نفره و دارم مقاله ای در مورد قدرتمندان و ضعفا از مجموعه «روح پراگ» نوشته ایوان کلیما،نویسنده چک می خوانم...نشسته ای روی آن مبل تک نفره و داری شعری از کتاب «خواهران تابستان» بیژن نجدی می خوانی
جیمز بلانت گذاشته ایم که بعضی آهنگ هایش وادارم می کند از خیر خواندن کتاب بگذرم،از آشپزخانه هم صدای جلز ولز کدوی در روغن می آید که بعضی وقت ها وادارت می کند شعر خواندنت را نیمه کاره رها کنی.گاهی به من لبخند می زنی،گاهی برایت قسمتی از مقاله را که دوست داشته ام می خوانم.گاهی می روی به کدو های توی تابه سر می زنی،گاهی کتاب را می بندم و به تو فکر می کنم...
از ذهنم صدایی می گذرد،در قلبم می شنومش:«هی فلانی!سعادت باید همین باشد»
اول
ReplyDeleteواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
ReplyDeleteواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااااااااااااااااااای
وااااااااااااااااااااااااااااااااای
وااااااااااااااااااااااااااااااای
وااااااااااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااای
واااااااااااااااای
وااااااااااااای
واااااااااای
واااااااای
واااااای
واااای
واای
وای
خیلی خوب بود .. خیلی ... ، منم از این سعادتا می خوام ...
هم خوب بود .. هم خوب توصیف شده بود
http://mr-crazzy.persiangig.com/audio/Divone%20Az%20Ghafas%20Parid.mp3
ReplyDeleteارباب فقط عرق خوب کم بوده ظاهرا...
ReplyDeleteحفظش کن
ReplyDeleteاون کدو ها نسوختن؟ ... من هیچوقت نمی تونم وسط آشپزی شعر یا وبلاگ یا کتاب بخونم. یعنی در واقع بر عکس! یعنی هیچوقت نتونستم وسط شعرخوندن آشپزی هم بکنم. خب کدو ها معمولن می سوزن. حتی اگر سعادت همان باشد!!
ReplyDeleteهمیشه شاد باشید.
ReplyDeleteدرود
ReplyDeleteخوشحالم که دوباره نوشته هاتو سرشار از عشق وامید می بینم .
خوش باشی همیشه
خیلی ساده و لطیف بود
ReplyDeleteمطمئن باش همینه . تصویرش همینطور جلوی چشممه.
ReplyDeleteارباب ممنون از اون داستانی که برام فرستادی.. داستانه به طرز غریبی شبیه فیلمنامه بود اصلا و تبدیل کردنش به یک فیلمنامه چندان کار دشواری نبود. اما به دو دلیل نمی تونم کار کنمش. یکی اینکه رنگ و بوی بومی داره ثانیا هنرپیشه ی زن نداریم (هر جند سیاهی لشکر زن زیاد داریم)
ReplyDeleteهمینه...
ReplyDeleteهمینه...
اورکا
من همیشه یک تشکر بهت بدهکار میمونم .
ReplyDeleteسلام..سعادت یعنی گرفتن یک مساوی از شیرهای قرمز!..بهترین نتیجه تان در لیگ را همین امروز گرفتید...به امید فردای روشن برای من، تو و تمام مردم دنیا
ReplyDeleteچرا اینا همیشه باید دقیقه 90 به بعد به ما گل بزنن؟ :((
ReplyDeleteاوهو! کسی که به ما نپریده بود! بابا این لنگیا عجب رویی دارنا...
ReplyDeleteشادمانیات بیته. لنگی ها رو هم ولشون کن، اینا انقدر ذلیل شدند که با یه مساوی اونم با آجانکشی اینطوری خوش خوشانشون میشه و معلوم نیست اصلا دارند واسه چی کری میخونند. دلم میسوزه براشون که انقدر سطح توقعشون نازل شده.
ReplyDelete100% موافقم با آزاده جان!
ReplyDeleteشاید همین باید باشد.,
ReplyDeleteشاید...همین باشد
ReplyDeleteآری همین است
ReplyDeleteهمینه ارباب..همینه...
ReplyDeleteهنوز رو مبل نشستی؟ یه سر میومدی می دیدی به آبجیت چی می گذره!
ReplyDeleteخودش باید باشد!
ReplyDelete