از آن شب هاست که باید باشی،حرف بزنی،بخندی،به سکوتم یا تلخیم توجه نکنی،نگاهم کنی،سرم را جوری بگذاری روی سینه ات که صدای قلبت را بشنوم...از آن شب هاست که باید صبوری کنی با من
پی نوشت:یادم باشد، از تو بپرسم، کدام مرد خوش اقبالی،آن دور دور ها،خواب چشمان تو را دیدو، اولین شاعر زمین شد، دختر ماه!
اقای امیر خان .گاهی این پست های کوتاهت زندگی بخشه. هیچ می دونستی؟
ReplyDeleteسلام ارباب، میدونی all quiet on the western front به فارسی چی ترجمه شده؟
ReplyDeleteپس چرا این شب ها که باید..هیچ وقت نیست؟؟
ReplyDeleteارباب ممنون...ظاهرا فیلمی هم به اقتباس از همین رمان ساختن...
ReplyDelete