Monday, February 2, 2009

دوست داشتن رفیقانه

اینجا در مورد رابطه های گوگولی مگولی بخوانید تا عرض کنم.تا بخوانید خلاصه بگویم حضرت نویسنده وبلاگ می فرمایند که اگر رابطه تان خیلی جگر بود در درستی کارکردش شک کنید.این حرف درستی است؟نمی دانم. رسمن جوابی با شمول عام برایش ندارم اما این را می دانم که تجربه خودم هم همین طور بوده...رابطه ای که از بیرون ماه است و چهارستاره،یکدفعه که فرو ریخت می بینی یکی از طرفین ادای خوشحالی و خوشبختی را در آورده...از آن طرف ماجرا هم فکر کنم اگر در یک رابطه ای مدام دو طرف در حال کشیدن گیس هم باشند احتمالن یک جای کار ایراد دارد


در حالت عشقولیت نوع اول،یکی از طرفین یا شاید هر دو خودشان را ابراز نمی کنند،خودشان را پیش پای رابطه قربانی می کنند اما در حالت رابطه جنگی نوع دوم طرفین خود را ابراز می کنند اما یا با هم تفاوت های بنیادین دارند و تفاهمی شکل نمی گیرد و یا دو طرف فاقد مهارت های گفتگو و نزدیک کردن دیدگاه های خود به یکدیگرند.چسب رابطه اینجا فقط می شود همان دوست داشتن که دیر یا زود با تغییر شکل این علاقه،چسب فوق الذکر از حیز انتفاع ساقط خواهد شد


باید راه حلی این بین باشد.اسمش را بگذاریم رفاقت؟رفاقت در یک رابطه یعنی هر کدام از طرفین جسارت ابراز خود را داشته باشند،رو راست باشند،شجاع باشند و در کنار این جسارت بتوانند با مهارت های کلامی و ارتباطی دیدگاه های مختلف را بهم نزدیک کنند و راه حل های بینابینی بیابند...این رفاقت شاید گم شده خیلی از رابطه های ما باشد که فرو می ریزند

18 comments:

  1. یکی به من این رابطه را توضیح داد ( یا بهتره یه چیزی رو توضیح داد که شبیه به همین بود )
    گفت یه رابطه ی مریض اینه که یکی از دو طرف خودش را شبیه به طرف دوم می کنه تا بتونه با اون بمونه .. البته  این وضع پایدار نیست چون کسی که تغییر رکده تا یه جایی دوام می اره // اما نکته اینه که نشونش همیه ، دو طرف کاملا ( تا حدود زیادی ) در حال تایید یک دیگرند ..در این وسط یکی داره  دروغ می گه

    ReplyDelete
  2. کامنتت غرور خاصی به من داد. حسی که دیشب خودم هم داشتم. ناهید راست می گه و مطمئنم که راست می گه به من که  عشق مادر قدرت عجیبی داره و تو می تونی از پس همه چی بر بیای!

    ReplyDelete
  3. این پستو هم نگه دار که خیلی حرف داره. بذار برم خونه...

    ReplyDelete
  4. ایده آلیستی است این راه حل

    ReplyDelete
  5. راست گفته...راست گفتی

    ReplyDelete
  6. من هم کاملا باهات موافقم.ببین اتفاقا پست دیشبم را هم بخون راجع به رابطه های غیر گوگولی مگولی است.همان هایی که همه اش گیس هم را میکشند.باهات موافقم.

    ReplyDelete
  7. زندگی مثل بازی می مونه رو بازی کنی همه ددستتو خوندن ولی این رفاقت بوده که من رو کردم..

    ReplyDelete
  8. اینا رو توی اون وبلاگ نوشتم:كاملا درسته و ريشه ي اين گوگولي ها،ترسه. ترس از دست دادن و خيلي ترسهاي ديگه. تازه اينقدر اين بحث مفصله كه در كامنت مجالش نيست اما گاهي پسراني كه پدرهاي مستبد دارند يا از اين ور بوم مي افتند و عين پدر مي شوند و يا از آن ور بوم و حسابي تابع و زن ذليل و دائم مي ترسند كه دوست-پارتنر مثل مادرخودشان آزار ببيند و يا از دستش برود(بچه هاي طلاق بيشتر در معرض اين معظلند)حالا يه مورد ديگه در مورد افراديه كه به دليل تنوع طلبي و پدرسوختگي، دوست دارن همزمان چند تا رفيق داشته باشن و خوب هنر تابع بودن و در هر شرايطي قربون صدقه رفتن رو براي سرپوش زيرآبي رفتنهاشون دارن!

    ReplyDelete
  9. مورد ديگه براي آدمهاييه كه دچار احساس بي ارزشين و عقده مادر(مادركمپلكس) قوي اي دارند و هر گونه خفت را به جان مي خرند و اراده اي براي اعمال(به كسر الف) ندارن!
    اهان يه نكته ديگه اين كه اغلب رابطه هاي موندني و خوب آغازي پر كنتاكت دارن و اين نشون مي ده كه براي دوام رابطه مصرند وگرنه خيلي راحت به همش مي زدن. ولي اگه كنتاكتها بر سر مسائل پايه اي بود و حل ناشدني و يا طرفين 2 تيپي هستن كه اصلا ماندن در ان رابطه صلاح نيست، خوب صلاح نيست كه ادامه بدن قبل از اينكه نفر سوم گوگولي اي(ني ني) بياد وسط!

    ReplyDelete
  10. برای رفاقت درک متقابل نیاز است . نه محبت و نه تفاهم .
    اینکه درک کنی طرف مقابلت آدم دیگریست با همه مشترکات انسانی که با تو دارد تمایزهایی شخصیتی و تربیتی دارد که محترم است .اینگونه رفاقت محبت  هم می آورد و تفاهم را هم.

    ReplyDelete
  11. رضا قاری زادهFebruary 3, 2009 at 2:08 AM

    با کتایون موافقم که ایده آلیستیه ولی افت اید آلیسم زمانیه که بزرگ و دور بودن اون ایده آل را برای خودمون به قدری بزرگ کنیم که از عمل جا بمونیم . حداقلش اینه که باید برای رسیدن به ایده آل مد نظر هم نهایت سعیمون را بکنیم

    ReplyDelete
  12. اینو برای رضا نوشتم در باره عبارت "سعیمون رو بکنیم"
    :
    وقتی توی یک رابطه ی واقعی هستی، راه ِ رسیدن به اون ایده آل چیه؟‌ یعنی چطوری باید سعی کرد وقتی که تو اگه خودتو ابراز کنی، و طرفت گوش شنوایی این ابراز رو نداشته باشه برای حفظ رابطه باید سکوت کنی. یا اینکه راه بیافتی بری یک نفر دیگه رو پیدا کتی که توی ابراز شده رو قبول داشته باشه؟...

    ReplyDelete
  13. کتایون جان!من باهات موافق نیستم.اگر طرفت گوش شنوایی برای ابراز تو نداره،دو حالت پیش میاد:یا روش خوبی برای ابراز انتخاب نکردیم و باید روشمون رو عوض کنیم یا طرف داره به سبک خودش به ما جواب می ده و ما فاقد گیرنده های درست برای درک این پاسخیم...در هر حال اشکال از فرستنده یا گیرندست

    ReplyDelete
  14. در ادامه ی حرفای کتایون:یا اینکه مجبوری هرکاری بکنی که طرف بفهمتت.وامیدوار باشی که بالاخره باید سعیتو بکنی و درنهایت خسته می شی و میگی آیا ارزشش رو داره؟
    بعد میگی یعنی من اشتباه کرده بودم آیا؟!

    ReplyDelete
  15. اگر واقعن کتایون ما توی رابطه با آدمی بودیم که بدون هیچ انعطافی داره می گه ببین همینه که هست و واقعن گوش شنوایی نیست،اون وقت ما انتخاب می کنیم که در یک رابطه این شکلی بخاطر مثلن ترس ها یا مصالح مون بمونیم و یا خارج شیم ازش.این دیگه انتخاب ماست و نمیشه ربطش داد به رابطه رفیقانه.در واقع می خوام بگم انتخاب ماست که باشه من رابطه رفیقانه نمی خوام جاش امنیت می خوام.اگر همچین انتخابی کردیم دیگه باید قبول کنیم از حیطه رابطه رفاقتی خارج شدیم و وارد حوزه اطاعت-امنیتیم.قبول کنیم که در اون حوزه نمیشه در مورد یک رابطه رفیقانه حکم ایده آلیستی صادر کرد

    ReplyDelete
  16. اسطوره عزیز!به کتایون جواب دادم.اغلب روابطی که من تا بحال دیدم به اندازه کافی برای رفاقتی شدنشون تلاش نشده.رفاقت نیاز به مهارت داره.چطور گفتن و چطور شنیدن یه فن هنریه که باید یاد گرفتش.شاید خیلی وقت ها فقط باید سبک ارتباط بر قرار کردن رو عوض کنیم.

    ReplyDelete
  17. حالا اگر واقعن سعیمون رو کردیم می رسیم به اینجا که شاید سوالی که گفتی از خودمون بپرسیم:این واقعن همون رابطه ایه که من دلم می خواد؟بعد اگر جواب شفاف به خودمون دادیم واقعن می تونیم تصمیم قاطعی بگیریم؟

    ReplyDelete
  18. رضا قاری زادهFebruary 3, 2009 at 3:48 AM

    من اعتقادم اینه که صرف ورود به یک رابطه برای ابراز خود چندان منطقی نیست. ما با سه تا مولفه طرفیم . دو تاش طرفین رابطه و سومی خود رابطه .
    مثلا کسی که نقاشی دوست دارد و با کسی ازدواج می کند که به نقاشی علاقه ی چندانی ندارد نباید این را به معنای عدم قبول بداند . هر رابطه سطوح مختلفی دارد که باید برایند تمام سطوح را در مورد سنجش رابطه محاسبه کنیم .
    وقتی سطوح متعدد باشند در یک رابطه قطعا روشها و سطوح ابراز خود و دریافت دیگری و در نتیجه رسیدن به یک رابطه ی پایدار هم متعددند فلذا شاید کم کاری خود ما باشد در ابراز خود و دریافت طرف دیگر که رابطه را تضعیف می کند .

    ReplyDelete