کلمات هم می شود دلشان بگیرد از دست آدم،قهر کنند،لب ورچینند و یاری ات نکنند برای نوشتن.کم کم دارم می فهمم جهانشان زنانه است:هم بی محلی می رنجاندشان و هم اعتنای زیاده از حد می رماندشان و من هنوز این دومی را بلد نشدم.برای همین از دستم می رمند،از لای انگشتان ذهنم سر می خورند پایین و من اگر سر دماغ باشم به قیافه خیط شده ذهن مثلن همه چیز دانم، می خندم وقتی فاتحانه دستش را باز می کند که بیا!ببین!گنج کلماتم را دریاب و من جز هیچ،یک هیچ بزرگ، در دست ذهن چیزی نمی بینم
می دانی خلق از ابتدا کاری بود زنانه.می گویند مردوک خدای مذکر که بر بابل چیره شد و خواست جای ایشتار خدای مونث شهر را بگیرد.خدایان دیگر هراسان اجتماع کردند که ایشتار همه زندگی را از رحمش خلق کرده،همه جهان را و تو مردوک مذکر بی زهدان، چگونه می خواهی به خلق در جهان ادامه دهی؟مردوک کمی اندیشید و گفت بشو،پس شد.مردوک با کلام، با کلمه خلق کرد و خدایان آسوده از تداوم خلقت،ایزد بانویی چون ایشتار را رها کردند و به گرد آسمان پدری مانند مردوک جمع شدند...فکر کنم از همان روز ایشتار کلمات را نفرین کرد که هر چند مردان به مدد شما خلق می کنند اما مقدر می کنم بی عشق زنی ،هرگز هرگز هیچ مردی را توان دستیابی به کلمه نباشد و کلمه مردانه،اسیر سحر زنانه مانده تا همین حالا،همین امروز...اینطوری شد که جهان کلمات، زنانه شد و کلمات خودشان هم فراموش کردند نخستین بار حجت خلاقیت مرد بودند در جهانی سراسر زنانه و اینگونه شد که کلمه مردانه بی لبان ایزد بانویی شیفته، سر یاری با هیچ مردی ندارند،این باید همان نفرین ایشتار باشد
سلام. 4حدوداً 4 -5 ماه هست که بلاگتون را می خوانم و این اولین کامنت من است. یک ویژگی خوبی که بلاگتان دارد زود به زود آپدیت شدنش با مطالبی خواندنی است که حاکی از ذهن تولیدگر(کلمه مناسب پیدا نمی کنم!) و فعال نویسنده آن است.
ReplyDeleteاز شما سوالی دارم و آن هم این است که من مطالبی مانند همین پست را خیلی دوست دارم ، مطالب مربوط به تاریخ ادیان و .... . کتاب خوب در این زمینه معرفی میکنید؟ در واقع می خواهم بدانم که شبیه مطالب این پست را در کجا می توانم بیابم؟ -خیلی ممنون
آخ که من عاشق این اسطوره هام
ReplyDeleteفکر کنم بهنوش به روح اعتقاد نداره!بعدشم دیگه سواد ما به پست هات قد نمیده.
ReplyDelete