پسرک بیست و یک ساله بود و شیعه،دخترک ١٩ ساله و سنی.عاشق هم شدند،مخالفت دیدند،فرار کردند به سمت ایران،گرفتار شدند،مفتیان طالبان محاکمه شان کردند و در روستای محل سکونتشان تیرباران شدند
بله تیرباران شدند...به همین سادگی،به همین تلخی!
پی نوشت:از صبح دارم فکر می کنم به آن لحظه های آخر.به تراژدی آن لحظه های آخر.به دیالکتیک تنهایی اوکتاویو پاز که می گفت جامعه عشق را کیفر می دهد چون عشق اصول طبقاتی وضع شده توسط سنت را هیچگاه به رسمیت نمی شناسد.دارم فکر می کنم به خیلی چیز ها
مادر جان!
ReplyDeleteفک کن... نمی فهمم اصلن...
ReplyDeleteولی داقعن اون لحظه ی آخر چه گذشته بهشون...
خبر بدتر اینه که طالبان بر بیش از نیمی از افغانستان مسلط شده! من نمی دونم واقعا تو این چند سال امریکا اونجا چه می کرده!!1
ReplyDeleteبله تیرباران شدند درست جلوی مسجد روستا. از دندانهای خدای طالبان خون میچکد سیرمانی هم ندارد.
ReplyDelete