Monday, April 20, 2009

خنک آن قمار بازی

تو که آن بالا نشسته ای و هی مدام تکرار می کنی«تاوان خواهی داد»؛برای تو دارم می نویسم.زمان فعلت را اشتباه انتخاب کرده ای،من دارم تاوان می دهم.تاوان عبور از همه مرز های باید و نبایدم،تاوان مخدوش کردن تصویری که از خودم دارم،تصویری که از خودم ساختم.تاوان نادیده گرفتن تمام تجارب سی و یک سال زندگی،تاوان خیلی چیز ها!


فکر می کنی فقط تویی که وقتی جواب سلامت می شود پژواک صدای خودت؛ رنج می کشی؟می ترسی؟خشمگین می شوی؟فکر می کنی برای من راحت است؟هیچ کس  نداند تو می دانی که من دارم با بزرگترین هراس زندگیم روبرو می شوم.با ترس اجدادی طرد شدن توسط زنی که دوستش می داری،با ترسی به عمق تاریخ،با زخم زندگی از هم پاشیده همین چند سال پیش،با فتوای اول تو ترک کن اگر می خواهی که ترک نشوی،با هزار و یک هراس زوزه کش با همه و همه، من دست به گریبانم حالا!


پس تافته جدا بافته روحم نشو،آن بالا ننشین و سرت را به علامت ملامت تکان مده،خودم می دانم دارم قمار می کنم و خودت می دانی این قمار چقدر بزرگ و سنگین است اما این را هم بگذار برایت بگویم:شاید دیگر هرگز چنین فرصتی برای من پیش نیاید برای مواجهه با این ترس ها،ترسناک ترین ترس ها.زندگی همیشه به ما فرصت نمی دهد که با مخوف ترین جنبه های روحمان پنجه در پنجه شویم.من شده ام؛یاریم نمی کنی،سنگ هم مزن والد ملامتگر درونم!

11 comments:

  1. هی ارباب... زنبور درشت بی مروت را گوی/باری چو عسل نمی دهی نیش مزن
    راستی ماها که اینقدر تاوان می دیم... هیچی بگذریم.

    ReplyDelete
  2. گاهی فقط بوشوگ وار میگم..نترس برو جلو دل گنده میشی...اما بعضی از ترسها جلو رفتن نداره..دلتم جای گنده شدن کوچیک میشه..

    ReplyDelete
  3. میشه گفت که اطرافیان ما از جنس خودمون هستن. میشه دید که هرکس شایستگی روابطش رو داره و تا زمانی که تغییری اساسی نکنه آدمهای زندگیش از یه نوع خواهند بود بنابراین هرچقدرهم زرنگ باشی و بخوای ترک کنی که ترک نشی و از این داستانا این رو بدون که همیشه زنی رو به خودت جلب می کنی که هم جنس و هم سطح خودته. گلایه و فریاد هم کاملا بی معنیه. اگر دوستان یا معشوقانت آزارت میدن یا اونی نیستن که تو میخوای بهتره با این حقیقت وحشت انگیز مواجه بشی که خودت هم از جنس اونایی فقط جسارت نداری اعتراف کنی.
    پس نترس و جلو برو

    ReplyDelete
  4. ها!!!من ترسیدم نه برای خودم ها.

    ReplyDelete
  5. زندگی یعنی در لحظات حساس درست عمل کنی باور کن زندگی بدون این ترسها یه چیزی کم داشت

    ReplyDelete
  6. خوبیش اینه که بعد که تموم شد-حالا خوب یا بد- دیگه از هیچی نمیترسی لااقل از چیزایی تو این اندازه یا کوچکتر نمیترسی

    ReplyDelete
  7. من فکر میکنم آدم باید با ترس هاش روبه رو بشه!تا وقتی ازشون فرار کنیم ترکمون نمیکنن.یه چیزی تو درونم داره فریاد میزنه نترس!!!
    ولی سخته؛خیلی سخت...

    ReplyDelete
  8. امیر خیلی محکمی تو!
    خوش به حالت

    ReplyDelete
  9. هوس قمار دیگر رو همچنان داری؟

    ReplyDelete
  10. هوس قمار دیگر رو همچنان داری؟

    ReplyDelete
  11. آفرین به روحیه ات.کاش منم همینطور فکر میکردم...

    ReplyDelete