یعنی من هی از صبح دارم این نوشته را می خوانم و می گذارم چیزی بپیچد در روحم...چیزی که نمی دانم چیست.تورج مدام می گوید روی حس ها اسم بگذارید تا صاحبشان باشید.نمی خواهم رویش اسم بگذارم،نمی خواهم صاحبش باشم.اصلن من مازوخیست، اما انصاف بده آدم می تواند صاحب همچین حسی شود؟لامصب از ظاهرش پیداست تا بخواهی صاحبش شوی می گریزد،محو می شود
از صبح دارم هی این نوشته را می خوانم و می گذارم چیزی جانم را بپیماید...هی می خوانم و با خودم زمزمه می کنم آدم یک وقت هایی می ماند که خودش را لعنت کند،دیگری را نفرین کند،خودش را تحسین کند،سر روزگارش فریاد بزند...آدم یک وقت هایی کلن می ماند!
اوه... ما هم نامی نمی یابیم بر این پست و به قول خودت کلا به به :دی
ReplyDeleteاز دیدن اسم امیرحسین تعجب کردم اول
ReplyDeleteامیر اون نوشته چیه؟
ReplyDeleteکسی میدونه این ترانه مال کیه از کجاست؟امیر تو میدونی؟از صبح دارم مدام زمزمه میکنم:هزار کاکلی شاد درچشمان تو....هزار قناری غمگین در گلوی من..کاش عشق را مجال سخنی بود..
ReplyDeleteانکه میگوید دوستت دارم دل اندوهگین شبی ست که مهتابش را میجوید...کاش عشق را مجال سخنی بود..
و کلا گاهی آدم میماند جایی میانه, میان بودن و نبودن ,جایی آن دور و بر ها.,
ReplyDeleteای بابا امیر جان...ما ادما حتی روابط جنسی رو هم میخوایم که برسیم به چیزی فراتر ار مادیات..میخوایم برسیم به متا فیزیک..به عشق..یکی شدن..اوج گرفتن.امان از ما ادمها.
ReplyDeleteروش اسم نذار همین که بریزه تو تنت و سرشارت کنه کافیه
ReplyDeleteشعرش مال شاملوئه دریا جان...سهیل نفیسی هم توی البوم ریرا خوندتش
ReplyDeleteارباب کلا بی خیال فیلم ایرانی شدم... عشق سالهای وبا رو برداشتم و دو هفته دیگه هم پرزنتیشن دارم... حالا اون فیلمی که پیدا کردی چیه؟
ReplyDeleteگاهی موندن هم خوبه ها....
ReplyDeleteگاهی موندن هم خوبه ها....
ReplyDeleteآدم دیگه!
ReplyDeleteاو پسر چه کرده این "آهو نمی شوی"... باید همه بخوانندش!
ReplyDelete