Monday, March 23, 2009

مساله غامض غیر قابل غمض عین بنده

شده ام نقل مجالس عید دیدنی،آن هم به شدت و با تمام قوا.از در که تو می رویم یا از درمان که تو می آیند-به روح زن امام، در خانه منظور-از یمین یا یسار کسی می گوید:«خجالت نمیکشی باز یکه و تنها آمده ای عید دیدنی؟»تا بیایم مزخرفی سر هم کنم از یسار آن یمین،یا یمین آن یسار، کسی می گوید «خیلی خوب می کنی که ازدواج نمی کنی،اصلن زنده باد آدم مجرد».تا بیایم من باب حمایت سبز مشار الیه تشکری کنم یا لبخندی بزنم آن راوی اول با این سخنگوی دوم وارد بحث می شود و یکهو می بینی ماجرا بالا گرفته در حد یازده سپتامبر و حتی در برخی اماکن، زوجین ناگهان یادشان افتاده بعد سی سال زندگی مشترک،که چه خبطی کرده اند من باب ازدواج و جنگ مغلوبه و صدای چکاچک شمشیر ها عالم گیر...


خواستم از همین تریبون از همه اهل فامیل و دوستان و آشنایان عذر تقصیر بخواهم بابت شری که برایشان درست شده و جنگ و دعواهایی که پس از خروج ما از درشان یا خروج آنها از در مان رخ داده...به قول دوستان کیوسک«تقصیر من بود»

5 comments:

  1. آخ گفتي امير جان
    من هم به درد تو دچارم

    ReplyDelete
  2. میشه به همه ی این چکاچک شمشیرها و بحث و جدلها لبخند شیطنت آمیزی زد و خوش بود..نه؟

    ReplyDelete
  3. خوب فکرشو بکن چقدر خوبه وجودت. اگه تو نبودی احتمالن هیچ حرفی هم نبود...

    ReplyDelete
  4. هنوز وضعم اینجوری نشده ولی از نگاه های خریدارانه مادران دارای پسر فامیل ( چه عبارتی:d )حالم بهم میخوره.یعنی بهم میخوره هااااا.
    راستی سال نوت مبارک.ایشالا هم به دفتر سید خندان میرسی هم به بقیه آرزوهای ریز و درشتت.

    ReplyDelete
  5. بالاخره تکلیف روشن کنین!
    آدم اصولا باید ازدواج کند یا نکند!؟!؟
    این مشئله کم کم روی مخ من هم دارد می رود  !
    خواستیم یک همدردی ای کرده باشیم خلاصه.

    ReplyDelete