الهه ای هست در اسطوره های هندی به نام الهه کالی.این اسطوره همزمان تجسم سه چهره زنانگیه:چهره ای که به دنیا میاره،چهره ای که پرورش میده و چهره ای که میکشه و فنا میکنه...ناهید که داشت از کالی می گفت فکر کردم با خودم که چقدر من برابر هر سه چهره زنانگی تسلیمم، وقتی زن حامل این چهره ها برام مهم میشه.رسمن بی سپر میشم برابر زن زندگیم و اون به سهولت هر بار که بخواد می تونه به دنیام بیاره،پرورشم بده و نابودم کنه...این متعادل نیست و من هنوز بلد نیستم باید چکار کنم تا بتونم در عین صدمه نزدن، این همه برابر زنان مهم زندگیم آسیب پذیر نباشم...هنوز بلد نیستم!
پی نوشت 1:افتاده ام به جان خودم و دارم می جورم همه وجودم را...بعد هر چیزی که پیدا می کنم،هر روشنایی کوچک کرم شبتاب به اندازه ظهور ستاره هالی برایم مهم می شود و میدوم اینجا تا با شما تقسیمش کنم.به خودم قبولانده ام که حتمن این سیاحت انفس من برای شما هم جذاب است.اگر هم نبود کمر بند هایتان را محکم ببندید این نهضت حالا حالا ها ادامه دارد
پی نوشت 2:پست قبلی پست کیف داری بود.نوشتن آن قضیه شجاعت زیادی می خواست و خوشحالم که جرات نوشتنش را پیدا کردم.خوشحال ترم که دوستانی مثل شما دارم که انقدر مهربانید و چنان کنارم ایستادید که رسمن در پاره ای لحظات احساس براد پیت بودن دست داد به من...مخلص همگی شما،دمتان گرم!
این جویدن وجودتان شاید کمی تلخ و آزاردهنده باشد، اما در مفید بودنش شک نکنید.
ReplyDeleteامديم سلامي كنيم برد جان....
ReplyDeleteپس اوضاع کالی هالی میباشد
ReplyDeleteاین کالی خانم کرد نبوده؟
ReplyDelete