Wednesday, January 28, 2009

1344

تلخ مثل عسل مان چهارسالگی را تمام کرد و به سلامتی وارد پنجمین سال شد.برای من تجربه غریبی بوده وبلاگ نوشتن.معشوق،دوست ،دشمن پیدا کرده ام از این جهان وبلاگستان.خودم را بیشتر شناخته ام،تجربه های تلخ و شیرینم را به مشارکت گذاشته ام،مطلب اساسی تولید کرده ام،تفننی نوشته ام و...حالا می توانم ادعا کنم نه تنها تلخ مثل عسل، جزیی مهم از هویت نویسنده اش است که جهان من بدون این قاب آبی چیزی کم خواهد داشت.چهار سال نوشتن که حاصلش 1344پست وبلاگ شده،خیلی چیز ها به من یاد داد و خیلی خیلی کمکم کرد پوست بترکانم و بزرگتر شوم.این بی همراهی تک تک شما ممکن نبود،بخاطرش از همه تان سپاسگزارم...دلتان خوش!

24 comments:

  1. یعنی ما ارازل و اوباشیم گندم جان؟ ارباب خودت جوابش رو بده...

    ReplyDelete
  2. آقا تازه خبر نداری نه تنها خودت اینجا به واسطه ی این قاب آبی پوست انداختی بلکه پوست ما رو هم ترکوندی و بزرگمون کردی... ممنون به خاطر بودنت اخوی.. امیدوارم خودت و وبلاگت بر قرار باشید سالهای سال...

    ReplyDelete
  3. امیر جان راستی ممنون از راهنماییت.. میدونی این «قهرمان درون» ترجمه شده یا نه؟

    ReplyDelete
  4. 1344 تا یا کمتر و بیشترش مهم نیست آقای آبی‌ ٍ آبی! مهم اینه که مینویسی ، و خوب مینویسی...
    به قول یک دوست نازنین هزار هزار بار دلت خوش!!

    ReplyDelete
  5. این چهار سالگی مبارک.

    ReplyDelete
  6. امیدوارم همیشه پا بر جا باشی و همیشه همان قدر خوب و عالی بنویسی

    ReplyDelete
  7. مبارک باشه...

    ReplyDelete
  8. تبريك مي گم برار...
    خوب سور خونه و بلاگ و اينها همه ارو باهم مي خوريم ديگه .نه؟؟؟

    ReplyDelete
  9. تولد چهار سالگیش مبارک امیر جان.,اینقد فکر کردم تا یادم بیاد اولین پستی که تو این قالب آبی خوندم چی بود اما یادم نیومد,بعدش دیگه یادم رفت به اینکه کی و اینا بود فکر کنم, بیشتر محو گذشتن این سالها شدم انگاری این مدت بیشتر از سه چهار سال چرخ خورده.,انگاری خیلی محکم چرخ خورده,نمی دونم که این خوبه یا بد.,

    ReplyDelete
  10. آخ یادم رفتش اوهوم یکم صبوری.,

    ReplyDelete
  11. تولدش مبارکا

    ReplyDelete
  12. آرمان آریاییJanuary 28, 2009 at 5:29 PM

    چهار سالگیش مبارک..نوشته های حماسی..احساسی..تحلیل رمان..بحث و جدل آبی و قرمز..بعضی اوقات انقدر تند تند آپ میکنی که عقب میفتم از خوندنت..علاقه دارم بیشتر بخونم و حض ببرم بجای گذاشتن کامنت هایی از سر رفع تکلیف..حضور آرمان در اینجا خیلی پر رنگ نیست اما قلبش مالامال از علاقه به امیر و امیرانست...به امید فردای روشن برای من٬ تو و تمام مردم دنیا

    ReplyDelete
  13. تبریک میگم

    ReplyDelete
  14. دادش مبارک باشه ولی رنگشو عوض کنی بد نیست . چشو چار ما در اومد با این رنگ آبی تند

    ReplyDelete
  15. پس تولد تولد تولد (ش؟) (ت؟) مبارک

    ReplyDelete
  16. پس تولد تولد تولد (ش؟) (ت؟) مبارک

    ReplyDelete
  17. پس تولد تولد تولد (ش؟) (ت؟) مبارک

    ReplyDelete
  18. مبارک مبارک مبارک و مبارک

    ReplyDelete
  19. مبارک مبارک مبارک و مبارک

    ReplyDelete
  20. ببخشيد كه گل و گل كاريم خوب نيست و هس هز چز سعي مي كنم اينا قشنژ رديف نمي شن و البته استرس اتمام شارژ و نبودن سيم به همراهم در اين مكان را هم به اسباب بي امكاناتي جهت اين اقدام بيافزاييد

    ReplyDelete
  21. من روزی که تولدت بود دیر رسیدم قصد داشتم یه دلی از کامنت در بیارم اما دیر رسیده بودم. روزی که تولد بلاگ رو زدی تاریخشو نگاه کردم دیدم آخ جون به موقع دیدم پس دیگه جای درنگ نبود و اگه دفتر نبودم و مشتری نیومده بود کاری که دوست داشتم رو می کردم

    ReplyDelete
  22. اما حیف که وقتی یادم اومده بود دیگه فرداش شده بود. حالا امشب اومدم قضای قصور کنم. نمیدونم جا داره یا نه. اما خب یه تبریک با چاشنی یه کم شلوغ کاری که نباید اونقدر بد باشه که! هست؟

    ReplyDelete