Wednesday, January 7, 2009

آئورا:تثلیث زنانه ماه

١-اون شرحی که فوئنتس ته کتاب نوشته و ماجرای چگونه نوشتن شدن داستان رو توضیح داده خوندین؟حس غریبی داشتم موقع خوندن این شرح که سرکاریم و در واقع این توضیحات فوئنتس بیشتر شبیه یه داستان از بورخس روایت شده تا واقعیت...یک شرح بورخسی بر یک داستان فوئنتسی


٢-با خوندن آئورا اولین چیزی که یادم اومد سه چهره زنانه ماه بود.مطابق اسطوره های یونانی ماه تازه متولد، نماد پرسفون،ماه کامل نماد آرتمیس و ماه رو به زوال نماد هکاته ست.آئورا رو به عنوان پرسفون دوشیزه و جوان،خانم کونسوئلو نماد هکاته خردمند و مرگ بار و مرد نویسنده نماد ایگوی انسانی در سفر غریبش به جهان آنیمایی ماه بود.کنجکاو شدم برای یافتن آرتمیس،برای یافتن قرص کامل ماه،زنانگی کامل:جایی هست در کتاب که فوئنتس از تغییر در آئورا حرف می زنه«...یک زن،نه دختر دیروزی.دختر دیروزی-بر انگشتان آئورا،بر کمرگاهش دست می سایی-بیست سالی بیشتر نداشت اما زن امروزی-گیسوی پریشان و گونه پریده رنگش را نوازش می کنی-چهل ساله می نماید...»تجلی آرتمیس همین جاست.کلن کتاب از سه هماغوشی حرف می زنه:مرد نویسنده نخست با پرسفون-آئورای دختر-سپس با آرتمیس-آئورای بالغ زن شده-و در نهایت با هکاته-آئورایی که بدل به خانم کونسوئلو پیر شده-همبستر میشه...به جان خودم راجع به همین موضوع میشه یه مقاله درجه یک نوشت


٣-در آن توضیح معرکه پایان کتاب به قلم فوئنتس،چیزی در باره «تو»است که گویی آدمی را جادو می کند:«...به آن دوم شخص مفرد،تو،که بنیاد تمنا در آئوراست.تو،واژه ای که از آن من است،آنگاه که شبح وار در همه ابعاد زمان و مکان،حتی فراتر از مرگ حرکت می کند...»


۴-آئورا انگار روایت جادوی زنانه ماه است وقتی مردان را افسون می کند...مردان را مسخ،مردان را تسخیر،مردان را نابود می کند!

3 comments:

  1. به نظرم یواش یواش داری می زنی تو خط نقد ادبی

    ReplyDelete
  2. رفیق رفتی ولایت یه کم به استراحت و به مادر برس! گاهی لازم است که آدم بنشیند و مادر را تماشا کند و هیچ کار دیگری نکند. هیچ کار.

    ReplyDelete