نشسته ام اینجا،دارم یک لیوان بزرگ قهوه شیرین غلیظ می خورم-این تلفیق شیرینی و تلخی در قهوه از آن مائده های خفن زمینی است؛سلام آندره ژید-و با خودم فکر می کنم چقدر آدم خوش بحالش است که دلش برای محل کارش،برای آدم های آنجا،برای میزش تنگ شود و اصلن ارام شود وقتی می اید سر کار
حالا درست که من یه فنجون کوچیک قهوه ی تلخ را ترجیح میدم ولی با این نکته که خفن مائده های زمینی در دسترس تر از اون چیزی هستند که گاهی ما فکر می کنیم موافقم
ReplyDeleteبه به به به به
ReplyDeleteوالا ما كه خيلي وقته تجربش نكرديم يني هيچ دلم تنگ نميشه ها
ReplyDeleteکلن آرامش بعد اونهمه خستگی خیلی میچسبه، حتی اگه سر کار پیداش کنی.
ReplyDeleteآرامش!چند وقت بود كه فراموشش كردم؟
ReplyDeleteمن هم دلم برای محل کارم تنگ شده
ReplyDeleteچند روزی مریض بودم
و فکر می کردم فقط من اینطور احساس می کنم