نیکولاس کوزایی،عارف مسیحی قرون وسطی،در وصف دیوار های بهشت که خدا را از دیدگان انسان پنهان می دارد می گویداین دیوار از تقارن تضاد ها به وجود آمده و نگهبان دروازه آن روح اعلای منطق است که راه را سد می کند تا هنگامی که بر او فائق آییم
و من از دیشب دارم به این چند خط فکر می کنم و به مفهوم غنی ای که تقارن تضاد ها داره و اون روح اعلای منطق و...بهشتی که پشت این دیوار هاست.رمز گشایی از همین چند کلمه می تونه یه نقشه راه کامل برای سفر زندگی هر کدوم از ما باشه
تقارن تضادها....
ReplyDeleteیعنی غیر ممکن.
همینه که من میگم بهشت یک فریب ساده بیشتر نیست.
همین دیوارها است که مبارزه را شیرین می کنه و زندگی را هم
ReplyDeleteبستگی داره با چه چشمی به تضادها نگاه کنیم..اگر روزی به اون درجه از عرفان و یگانگی برسیم ، احتمالن باید همینجوری باشه که ایشان می فرمایند...نمیدونم درسته یا نه ولی از نظر مفهومی فکر میکنم تقارن تضادها شبیه همون وحدت اضداد خودمونه
ReplyDeleteخصوصی داری
ReplyDeleteخیلی نابه این انگاره امیر . از صبح که اینجا خوندمش دارم زندگی می کنم باهاش . مفهوم وحدت در عین کثرتش خیلی دلنشینه . اینکه خداوند صاحب صفات متضاده و در عین حال وجودیست واحد . و چقدر جالب است وقتی د مفهوم متضاد قرینه ی هم در مقابل چشمانم قرار بگیرند منطق خود ما حجاب دیدگانمان می شود و این تایید فکری است که سالها درگیرم کرده اینکه منطق به تنهایی کلید این در نیست
ReplyDeleteدر نوع دیگری از عرفان خداوند در بهشت نیست بلکه ورای آن است . پس چنین دیواری هم نیست. اما خود انسان هست . ما برای درک همه چیز واسطه ای داریم و آن ذهنیات ماست. هر چه این ذهنیات از ناخودآگاه به خود آگاه منتقل شود و معیار مند شود که البته دشوار است - همان روح اعلای منطق در نوشته عارف مسیحی - فاصله کم می شود. و آن گاه انسان از میان تضادها گویی به تشابهات نزدیک می شود ... جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه ...و بعد آن واسطه که به آگاهی نزدیک شده از میان بر می خیزد... تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
ReplyDeleteاما من فکر می کنم اونجا دیواری نیست.. اونجا باید همه چیز شفاف باشه احتمالن... و اینکه تو بهشت هم باید باز برای فائق اومدن به یه چیزایی تلاش کنیم؟؟؟
ReplyDeleteاگه بهشتی که گفته بهشتِ همين دنيا باشه.. شايد بشه اينجوري بهش نگاه كرد.. من كه نمي فهمم!!
بابا فیلسوف
ReplyDeleteاز تفسیرت خوشم اومد
و آیا تضمینی هست که هنگامی که با روح اعلای منطق دست و پنجه نرم کردیم و او را به زانو درآوردیم، پشت دیوار چیزی باشد؟، و خودمان نباشیم، و تنها نباشیم، در میان صحرایی، برهنه از آنچه میتوانستیم باشیم؟
ReplyDelete