Saturday, November 29, 2008

شرم تان باد از آن چشم ها

چقدر شنیده ایم که رفتند و تجاوز کردند و کشتند و به دار کشیده شدند؟چقدر خفاش شب و کرکس عصر و گرگ ظهر اعدام کردیم؟چقدر اسید پاش را به اتهام محارب قصاص کردیم؟چقدر چقدر رفتیم جمع شدیم زیر جرثقیل که طرف را کشیدند بالا هورا بکشیم؟...چه چیز را حل کردیم؟بخاطر خدا کی می خواهیم بفهمیم آن خفاش شب،این اسید پاش گوساله خودشان قربانیند.من اما واقعن نمی دانم وقتی به این عکس نگاه می کنم باز هم می توانم بگویم اعدامش نکنید؟می شود گفت آن الاغ را قصاص نکنید؟من واقعن نمی دانم می خواهم بگویم ریختن اسید توی چشم های یک نفر وحشیانه و قرون وسطایی است یا فریاد بزنم اسید بریزید و بسوزانیدش.من نمیدانم اصلن می شود وقتی یک عضو جامعه دست به توحش می زند یک جامعه جوابش را با توحش بدهد؟من برای هیچکدام از این سوال ها جز نمی دانم جوابی ندارم اما یک چیز را می دانم:


این خشونت مزخرفی که سی سال است دارید ترویجش می کنید.این تقدس بخشیدن به مرگ،این رواج عامدانه مردسالاری مهوع،این تحقیر مداوم زنانگی واقعی نتیجه اش می شود اینکه هر جوجه خروس ابلهی به خودش اجازه بدهد با اولین نه زندگیش که مواجه شد یا تجاوز به عنف کند یا اسید بپاشد یا...با آن ابله حقیر اسید پاش هر کاری کردید یادتان نرود با مروجین این خشونت سیاه در جامعه هم همان کار را بکنید لطفن!

16 comments:

  1. رضا قاری زادهNovember 29, 2008 at 5:07 AM

    من علی الاصول زیاد هم با قصاص مخالف نیستم ولی در مورد قربانی دانستن خود جانیان هم صددرصد تقصیر جامعه یا حکومت نمی اندازم من برای خود شخص هم درصدی قائل میشوم .
    در هر صورت قضیه دو بعد دارد . من فکر نمی کنم برای اصلاح فرهنگ ( مثلا همان بحث نه شنیدن که شما گفتی ) حذف قصاص مناسب باشد . گاهی یک مشکل را باید از چند جبهه به جنگش رفت تا نتیجه گرفت

    ReplyDelete
  2. من كاملاً با قصاص مخالفم
    و موافقم كه خشونت را ترويج مي دهند... خيلي زياد!

    ReplyDelete
  3. قصاص راهش نیس..
    دوا دکتر لازمه که این بیمارها شفا پیدا کنن...
    کم هم نیستن متاسفانه...

    ReplyDelete
  4. سگ هار رو هم دیگه سعی می کنن بدون درد خلاص کنن بچه ها...فرق بذاریم بین اعدام و اسید ریختن توی چشم طرف.هوم؟

    ReplyDelete
  5. ترویج خشونت فعلن که راه دیگه ای بلد نیستن!!!!

    ReplyDelete
  6. جامعه ی ما شده یک بیمارستان روانی بزرگ...

    ReplyDelete
  7. بی پزشک
    بی دارو
    بی بخش ویژه ای برای زنجیری ها حتی...

    ReplyDelete
  8. من هم به شدت با اعدام مخالفم ولي بازم نميدونم چي بگم!!
    شايد اين آدما بايد حبس ابد شن با بيگاري هاي سخت.. كه هم مجازات سختي باشه و به راحتي نشه مرتكب جرم شد هم اعدامي صورت نگيره.

    ReplyDelete
  9. میفهمم.منکه حرفهای افسر پرونده ی ((بیجه)) و ((امید برک-قاتل قتلهای زنجیره ای کرج))رو در مورد بیوگرافیشون شنیدم و از طرفی عکسهای قربانی هارو هم دیدم .اون موقع واقعا نمیدونستم باید به کی حق بدم؟

    ReplyDelete
  10. تلخه
    واقعا نمی دونم چی بگم به هر جاش فک می کنم یه جا دیگش می لنگه
    یاد قضیه ی حالت پایدار افتادم
    قضیه می گه اتفاق سعی می کنه به سمت حالت پایدارش پیش بره.
    برای ساده ترین مثال میشه گفت: اگه یک لیتر آب رو تو فضا بدون هیچ جاذبه رها کنیم به شکلش به سمت کره میل میکنه. و با حالت پایدار میرسه. قبل از رسیدن به حالت پایدارش هم جند نوسان حول اون حالت داره.
    این جامعه هم با تمام ورودی/خروجی ها و قانون فعلی و اجرای قانون فعلی و مجازات فعلی و... رفته تو حالت پایدار واسه تغییرش هم باید جوری عمل کرد که حالت گذراش کمترین نوسان رو داشته باشه
    بررسیش خیلی پیچیدس
    فقط نمیدونم

    ReplyDelete
  11. lعلومه که توحش جواب توحش نمی تونه باشه. اگه ما هم همون کاری رو بکنیم که اون کرده پس چه فذقی بین ما  و اون هست اون وقت؟

    ReplyDelete
  12.  دنیای ما با این تنگ نظری های سیستم روز به روز کوچیکتر میشه ...  عرصه را آنقدر تنگ گرفته اند که با یک فشار کوچک شرایط به انفجار میرسه .

    برای خودمون متاسفم  که نمیتوانیم از افراد توانا در اداره امور  استفاده کنیم . روز به روز وضع بدتر از این می شود که بهتر نمیشود .

    ReplyDelete
  13. تصور اینکه این دختر از این به بعد به جرم دوست داشته شدن باید چه چیزهایی رو تحمل کنه وحشتناکه...به شخصه با قصاص مخالف نیستم ولی چیزی که هست ادمی که دست به چنین کاری می زنه اصلا تعادل روحی نداره... اگه یه روزی کنترلت رو از دست بدی از روی عصبانیت و بزنی یکی رو ناک اوت کنی اونوقت خودت بفهمی چیکار کردی باید باهات چه رفتاری کرد...این سو الیه که من از خودم می پرسم

    ReplyDelete
  14. خیلی از ادما زخم خورده همین جامعه لعنتین.من بغض کردم.برای تک تک این زخمها.داستان مقابله به مثل فقط یه مسکنه  که فقط درد یه سری رو تا مدتی التیام میده...بیجه اعدام شد...خفاش شب..حالا هم این...اما ایا ریشه تجاوز ظلم و و و...کنده شد؟هنوز هم من دختری رو میشناسم که پدرش 6 بار بهش تجاوز کرده و میترسه حتی حرف بزنه...و مطمینا در اینده یکی از همین فجایع خواهد بود...روز به روز هم زخم عمیقتر میشه و هم دردش بیشتر.

    ReplyDelete
  15. فکر کنم ماجرای ان ماههایی را که تهدید شده بودم به اسید پاشی بخاطر همین نه که گفتم تعریف کرده ام برایت . این عکس را هی نگاه می کنم و هی به خودم می گویم اگر برای من پیش می آمد محال بود بگذرم از قصاص دو چشم . اگر خودم شخصا گالن گالن اسید را خالی نمی کردم روی چنین ادمی به قصاص زندگی ام ... حتی با وجود اینکه الان پزشکم ... حتی با وجود اینکه نمی دانم چه بر سر اخلاق پزشکی می آید اگر پزشکی بخواهد در قصاص این چشمها نظارت کند حتی ...

    ReplyDelete