دیشب آمدم خانه،بعد ناگهان یادم افتاد که رضا قاری زاده خان سر درد شدید داشته و اینها.من باب احوال پرسی پیامکی خدمتشان ارسال کردم به این مضمون«بهتری رفیق؟».جوابی نیامد،حدس زدم حالش خوب نبوده و زود خوابیده...گذشت تا حوالی ساعت ٢ بامداد با صدای اس ام اس از خواب پریدم.نگاه کردم دیدم دوست دیگری به نام رضا راقبیان پیامکی ارسال فرمودند به این مضمون«از کی؟».نفهمیدم یعنی چه و کلمات رکیکی خطاب به این رضای دوم قرائت فرمودم و باز هم خوابیدم.صبح تازه دو زاریم افتاد که به به.فی الواقع به جای این رضا برای آن رضا اس ام اس فرستاده ام و روزگار هم بدین شرح حقم را گذاشت کف دستم
علی این روده درازی نکن فحشه؟منتظر بودم دعوتم کنین خوب پسر جان حالا که گفتی لبیکش با من
ReplyDeleteبابا رخصت پهلوون !
ReplyDeleteکلی ذوق و تبریک نثارت باد. امید که منم به این آرزوم برسم که از آرزوهامه تحریر تعریف شده مثل کتاب. فیلم نامه و یا حتی روزنامه های معروف البته!
ReplyDeleteحالا لازم شد ایشون یک شرحی به تفصیل از سردردشون و اینکه چه موقع و چگونه خوب شده بنویسن که همگان از احوالاتشون باخبر بشوند
ReplyDelete4صبح هم يه مسجي كه نمي دونم كي فرستاده شده بود واسه من رسيد!!!!اونم من كه تازه خوابم برده بود وهي آرزو مي كردم ساعت ها كش بيان تا بيشتر بخوابم!!!!
ReplyDeleteواقعن باعث آبروريزي بود...آخرش كه ديگه نگو...
ReplyDeleteپست فيلنامه نويسي تو خوندم...كه چرا شاد نشدي...كه يك زن بايد باشد....به دلم نشست
بنویس. اما روده درازی نکن. بهترینش اینه که مفصل بنویسی. بعد بشینی هی کوتاهش کنی. هی کوتاهش کنی. کوتاه کوتاه که شد بفرستش بالا. اینجوری مزه اش نمی پره. بعد هم تو که خونه ات اینقدر به ما نزدیکه چرا به ما سر نمی زنی؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟
ReplyDelete