Friday, December 12, 2008

آی عشق آی عشق

عشق تا وقتی در شادی هاست ناقص است.تا وقتی کسی را فقط شریک شادی ها و خنده هایت می کنی هنوز به تمامی عاشق نیستی.لاف عاشقی وقتی زدنیست که کسی چنان امنت کند که بشود او را شریک رنج ها،غم ها و ترس ها کرد...که وقتی اشک می ریزی انگشتان او را بطلبی.وقتی عشق،عاشق پسند می شود که بار اندوهت را با امنیت خاطر شریک کسی شوی،بی آنکه متوقع باشی او بارت را بردارد،بی آنکه متوقع باشد تو بارش را برداری...شریکت کند و شریکش کنی در هر قطره اشک،در هر دانه رنج،در هر سایه ترس...عشق،عشق می کند این وقت!

14 comments:

  1. عشق خیلی واژه دوریست این روزها.

    ReplyDelete
  2. آی عشق ... آی عشق ... .... ... ...

    ReplyDelete
  3. آی گفتی. برای همینه که رفتن به  هر عشقی برام سخته و موندن دشوار تر و کندن مصیبت تر حتی سخت تر از دست دادن یک عزیز! برای قدر این لحظه ها را داشتنه. برای لذت عمیق گاه پر از غمه، پر از ترسه. ترس از دست دادن دوباره. ترس نیافتن دوباره همه ان لحظه ها، همه آن انگشتهای بی انتظار مهربان، همه آن شراکت بی دریغ...
    اشکمو در آوردی

    ReplyDelete
  4. کم کم دارم به این نتیجه میرسم  بهتان پیشنهاد کنم اسم وبلاگتان را عوض کنید و بگذارید عشق نامه یامثنوی عشق... اینهمه گفتن از عشق و خسته نشدن... درود بر شما

    ReplyDelete
  5. آقای دیوانهDecember 12, 2008 at 9:12 AM

    عشق کردیم با این پستت ارباب...خوب توصیف کردی

    ReplyDelete
  6. امیدوارم که چهره ی آشنایش پیدا شود برای شما..
    ممنون برای همه چیز.

    ReplyDelete
  7. عشق را عشق است
    وقت و بی وقتش توفیر نمی کند
    فقط آنکه هفت شهرش را طی می کند
    قدرش را بیشتر می داند به طوری که حتی در نداشتنش به کنارت، نفس کشیدنش را هم عشق می کنی !!که وجود خارجی دارد می دانی که در دنیای بیرونی به هیبتی تجسمی دارد !توهمی نیست در درونت!!!!!!!!

    ReplyDelete
  8. همه خلوص ادم و توانش در سختیها ازموده میشود وگرنه شادی که شادیست.

    ReplyDelete
  9. چقدر همه پستهای مقدس می نویسند... عشق عاشق کشه که عشقه... که صد بار بمیری در عشق و زاده شوی در عشق... تا عاشق شوی

    ReplyDelete
  10. عشق به نظر من جادوست

    ReplyDelete
  11. عشق معمولا بدون اطلاع قبلی و یهویی سرت خراب میشه وقتی برای این حرفها نیست

    ReplyDelete
  12. عشق معمولا بدون اطلاع قبلی و یهویی سرت خراب میشه وقتی برای این حرفها نیست

    ReplyDelete
  13. بازم از اینا بنویس لطفا(جدی میگم ها!).من اینارو تابحال حس نکردم. از زبونت که میشنوم برام جالبه

    ReplyDelete