زنی باشد که عاشقش باشی...گرم کاری باشد و غافل از تو:مثلن کتاب بخواند و موهای افشانش را بپیچاند دور انگشت اشاره دست چپ یا توی آشپزخانه بین یخچال و سینک رفت و آمد کند، نرم نرم برای خودش زیر لب آهنگی را زمزمه کرده، دست خیسش را با تی شرت سفید تو که پوشیده خشک کند و ناگهان ببیند تو محو تماشای اویی:لبخند سعادت روی لب هایت،و همه انتظار جهان توی چشمهات تا سر بگرداند و ببیند محو اویی...تا یادش بیفتد همه جهان توست،این وقت ها باید زمان متوقف شود،باید یاد بگیرد متوقف شود.زنی باید باشد که زمان هم به حرمتش متوقف شود!
امیر جمله ی آخر طوفان بود از اون طوفانها که حتی اگه توفان هم بنویسینش برام فرقی نداره من فقط دوست دارم تو امواجش غرق بشم
ReplyDeleteمی تونم نظرم رو در مورد این سری پست های (( زنی باید باشد)) بگویم،اگر خواستی حذفش کن و یک فحش هم نثارم کن : (( خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش///بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر ))
ReplyDeleteحتمن هست...!!!
ReplyDeleteفکر کنم اگه فیلم نامه می نوشتی این قشنگ ترین صحنه اش می شد!
این محو شدنه قشنگ بودا...
ReplyDeleteوای! ....حتما باید باشد
ReplyDeleteاوهوم,گاهی دلت میخواد که زمان مومیایی شه.,
ReplyDeleteاوهومم...اونوقت اگه بدونی آن زن چقدر خوشی دنیا میریزد در دلش زیر مهربانی نگاه همسر جانش..اگر بدانی امیر :)
ReplyDeleteمردی هم البته باید باشد که روزگار گذاشته باشدش و هنوز بداند که نگاه عاشق چگونه است...
ReplyDelete... و ناگهان ببیند تو محو تماشای اویی: لبخند سعادت روی لبهایش و همه انتظار جهان توی چشمهایش تا بخزد آرام میان بازوان تو و تو چشم باز کنی ببینی که تمام جهان در آغوش توست
ReplyDeleteبا کتایون موافقم ... هر چند خودم هم مرد هستم! ... باید تمرین کرد باید یاد گرفت ...
ReplyDeleteبا خودم ميگم كاش لااقل يكي از اين حس هام رو مي تونستم به اين خوبي بنويسم
ReplyDeleteاز یه چیز مطمئن باش که وقتی زنی را که می خواستی تصاحب کردی دیگه این جور حس ها خشکش میزنه و یادت میره و شاید دیگه نتونی اینقدر زیبا بنویسی خیلی چیز ها
ReplyDeleteتوی این دنیا خیالش عاشقونه است و بکر
....
ممممممممم
ReplyDeleteفک کنم نسیم کاملش کرد...
یلدا
ReplyDeleteچقدر حرف برای گفتن داری .هنر بزرگی است هر آنچه در قلب کوچک جوانه می زند بیرون بزند از آن فضای کوچک بی روزنه
rahedoor.blogfa.com
انقدر رفتم و امدم و خوندم حفظ شدم!!!
ReplyDeleteببین سایه!از یک چیز مطمئنم:عاشقی یاد گرفتنیه...یاد که گرفتی دیگه زمان دشمن عشق نیست.به جای حکم اینطوری دادن شاید بد نباشه من نویسنده و تو خواننده بریم عاشقی یاد بگیریم.هوم؟
ReplyDeleteبی نظیر بود!
ReplyDeleteوای امیر..............
ReplyDeleteتو توی عاشقی خدائی
فوق العاده بود .حد اقل 10 بار خوندمش خیلی به دل میشینه
ReplyDelete