Tuesday, December 30, 2008

شک شیرین شین

اوقاتی در زندگی هست که کلمه مشکوک می شود. یعنی احساسات درونی تو اعتماد نمی کنند به کلمات.تو نمی دانی هنوز که چگونه باید از آنها بنویسی،مرزشان برایت شفاف نیست،جنسشان هم...تردیدی هر لحظه هست برای نوشتن از آنها،تردیدش از جنس آن لحظه شک موقع نوشتن، وقتی املای درست کلمه ای را یادت نمی اید، نیست،دو دلی اش بیشتر شبیه ابهام موقع نوشتن شین است.این که بخواهی شینت را با سه دندانه بنویسی یا کشیده و بی دندانه و طولانی...این که بگذاری خواننده سریع بفهمد این حرفی که نوشتی شین است یا رهایش کنی در امتداد یک کشیدگی انگار بی پایان...انگار توصیه ای باشد که حالا برو،بگرد، ببین...آدم در کار شین دلش یک وقت هایی می ماند!


پی نوشت:وبلاگ بنویسی یا نه، همیشه فریبای یگانه وبلاگستانی تو...تولدت مبارک!

9 comments:

  1. رضا قاری زادهDecember 30, 2008 at 5:03 AM

    عجب تشبیهی بود امیر این شک شیرین شین

    ReplyDelete
  2. کامتون شکرین که کاممون شیرین شد ...

    ReplyDelete
  3. ترکیب فوق العاده ای ساختی..شک شیرین شین...من دقیقا بیشتر وقتا موقع نوشتن اسمم این تردید رو دارم......و در ضمن از حرف شین خیلی خوشم میاد

    ReplyDelete
  4. تولدش مبارک فریبا. منم صبح باش تماس گرفتم. تا همیشه دنیا من که شاکر معرفی بی نظیرش بابت یونگ ام.

    ReplyDelete
  5. تولدش مبارک×

    ReplyDelete
  6. شک شیرین شین را عشق است ارباب.

    ReplyDelete
  7. تولدت مبارک فریبا جانم

    ReplyDelete
  8. تولدش مبارک.
    دلم واسش خیلی تنگ شده.

    ReplyDelete
  9. فکر می کردم فقط یه مدت کوتاه نمی نویسه ..فکر نمی کردم واقعن دیگه نمی خواد بنویسه!

    ReplyDelete