اوقاتی در زندگی هست که کلمه مشکوک می شود. یعنی احساسات درونی تو اعتماد نمی کنند به کلمات.تو نمی دانی هنوز که چگونه باید از آنها بنویسی،مرزشان برایت شفاف نیست،جنسشان هم...تردیدی هر لحظه هست برای نوشتن از آنها،تردیدش از جنس آن لحظه شک موقع نوشتن، وقتی املای درست کلمه ای را یادت نمی اید، نیست،دو دلی اش بیشتر شبیه ابهام موقع نوشتن شین است.این که بخواهی شینت را با سه دندانه بنویسی یا کشیده و بی دندانه و طولانی...این که بگذاری خواننده سریع بفهمد این حرفی که نوشتی شین است یا رهایش کنی در امتداد یک کشیدگی انگار بی پایان...انگار توصیه ای باشد که حالا برو،بگرد، ببین...آدم در کار شین دلش یک وقت هایی می ماند!
پی نوشت:وبلاگ بنویسی یا نه، همیشه فریبای یگانه وبلاگستانی تو...تولدت مبارک!
عجب تشبیهی بود امیر این شک شیرین شین
ReplyDeleteکامتون شکرین که کاممون شیرین شد ...
ReplyDeleteترکیب فوق العاده ای ساختی..شک شیرین شین...من دقیقا بیشتر وقتا موقع نوشتن اسمم این تردید رو دارم......و در ضمن از حرف شین خیلی خوشم میاد
ReplyDeleteتولدش مبارک فریبا. منم صبح باش تماس گرفتم. تا همیشه دنیا من که شاکر معرفی بی نظیرش بابت یونگ ام.
ReplyDeleteتولدش مبارک×
ReplyDeleteشک شیرین شین را عشق است ارباب.
ReplyDeleteتولدت مبارک فریبا جانم
ReplyDeleteتولدش مبارک.
ReplyDeleteدلم واسش خیلی تنگ شده.
فکر می کردم فقط یه مدت کوتاه نمی نویسه ..فکر نمی کردم واقعن دیگه نمی خواد بنویسه!
ReplyDelete